مهارت های ارتباط موثر در سیره امام رضا  ( صص18-21 ) شماره‌ی 7237

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > معارف مربوط به امامت > علم امام > علم امام به نيت بندگان (علم غيب)
سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > سيره علمی > علم غيب امام رضا (عليه السلام) = (علم نسبت به نيت بندگان)

خلاصه

معصومان با نور خداوند به همگان مینگرند و اخباری را که در دلهای مردمان است درک میکنند و نیات ایشان را میفهمند. به مدد این علم با دوستداران و دشمنان خویش وارد ارتباط میشوند و به امر خداوند از این موهبت در راستای هدایت بشر بهره میگیرند ...

متن

 

اتصال به علم غیب

این عامل موجب اعتماد به فرستنده خواهد شد. البته این توانمندی صرفاً ویژه پیامبر الله و امام معصوم له و دلیلی بر حقانیت ایشان است.(1) . همان، ج ۲، ص ۲۰۰. )

معصومان با نور خداوند به همگان مینگرند و اخباری را که در دلهای مردمان است درک میکنند و نیات ایشان را میفهمند. به مدد این علم با دوستداران و دشمنان خویش وارد ارتباط میشوند و به امر خداوند از این موهبت در راستای هدایت بشر بهره میگیرند گروهی از اهل کلام در حضور مأمون از امام رضا در این باره سؤال پرسیدند که جواب امام شنیدنی است؛ حضرت رضا فرمود:

«مگر گفته حضرت رسول را نشنیده ای که فرموده است از فراست مؤمن بترسید که او به نور خداوند می نگرد. در ادامه امام فرمود هیچ مؤمنی نیست مگر این که فراستی دارد و به اندازه ایمان و بصیرت و دانایی اش به امور توجه دارد خداوند در ائمه اهل بیت آن نور را قرار داده است و نوری که در وجود آنان هست به اندازه همه نورهایی است که در وجود مؤمنین است.» (2) همان)

تعداد زیادی از احادیث وارده درباره امام رضا دال بر کرامات حضرت است. بخشی از این احادیث توصیف کننده نوعی از شیوه های ارتباطی ایشان با مخاطبان است و امام در آنها با دانسته هایی درباره مخاطب که نشأت گرفته از اتصال امام با عالم غیب است مخاطب مذکور را در حیرت

19

فرو میبرد و طبیعتاً اثری فراتر بر ذهن مخاطب بر جای میگذارد که نتیجه آن به بار نشستن پیام امام در ذهن مخاطب است. همان طور که گفتیم تعداد این احادیث کم نیست و ما از باب تبرک به دو حدیث اشاره میکنیم

كُنْتُ بِبَابِ الرِّضَا بِخُرَاسَانَ، فَقُلْتُ لِمُعَمَّرٍ: إِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَسْأَلَ سَيِّدِى أَنْ يَكْسُونِي تَوْبَاً مِنْ ثِيَابِهِ، وَ يَهَبَ لِي مِنَ الدَّرَاهِمِ الَّتِي ضُرِبَتْ بِاسْمِهِ. فَأَخْبَرَنِي مُعَمَّرٌ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ مِنْ فَوْرِهِ ذَلِكَ، قَالَ: فَابْتَدَأَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: «يَا مُعَمَّرُ، أَلَا يُرِيدُ الرَّيَّانُ أَنْ نَكْسُوَهُ مِنْ ثِيَابِنَا أَوْ نَهَبَ لَهُ من دراهمنا ؟ ». قَالَ : فَقُلْتُ لَهُ: سُبْحَانَ اللَّهِ، هَذَا كَانَ قَوْلَهُ لِي السَّاعَةَ بِالْبَابِ.

قَالَ: فَضَحِكَ، ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ مُوَفَّقٌ، قُلْ لَهُ فَلْيَجِتَنِي». فَأَدْخَلَنِي عَلَيْهِ، فَسَلَّمْتُ فَرَدَّ عَلَى السَّلَامَ، وَ دَعَا لِي بِتَوْبَيْنِ مِنْ ثِيَابِهِ فَدَفَعَهُمَا إِلَى، فَلَمَّا قُمْتُ وَضَعَ فِي يَدَي ثَلَاثِينَ درهما. (1) ۱. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص ۴۷۹؛ عطاردی، عزیز الله اخبار و آثار حضرت رضاء، ص ۳۷۲ )

در خراسان در خانه حضرت رضا بودم به معمر گفتم میخواهم از سید من بخواهی یک دست لباس از لباسهای خود را به من مرحمت کند و

20

از درهم هایی که به نام او سکه زده شده است، به من بدهد. معمر گفت من پس از سؤال شما خدمت آن حضرت رسیدم قبل از این که درباره شما آغاز سخن کنم حضرت فرمود ای معمر آیا ریان میل ندارد ما از جامه های خود او را بپوشانیم و از دراهم خود به او بدهیم؟ گفتم سبحان الله او چند لحظه پیش همین درخواست را از من کرد. حضرت رضا خندید و فرمود مؤمن موفق است، بگو نزد ما بیاید.  ریان گوید معمر مرا خدمت آن جناب برد من سلام کردم حضرت جواب سلام مرا داد، سپس دو جامه از جامه هایش به من مرحمت فرمود و هنگامی که از محضرش برخاستم سی در هم در دستم گذاشت.

مثال دیگر درباره ملاقات یکی از واقفیه با امام در مدینه است. وی به طلب یافتن دینی صحیح به سوی امام میرود و امام بدون این که آن شخص خواسته اش را بازگو کند او را از نیت وی باخبر میکند :

كُنْتُ وَاقِفاً وَ حَجَجْتُ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ فَلَمَّا صِرْتُ بِمَكَّةَ خَلَجَ فِي صَدْرِي شَيْءٌ فَتَعَلَّقْتُ بِالْمُلْتَرَمِ ثُمَّ قُلْتُ اللَّهُمَّ قَدْ عَلِمْتَ طَلِبَتِي وَ إِرَادَتِي فَأَرْشِدْنِي إِلَى خَيْرٍ الْأَدْيَانِ فَوَقَعَ فِي نَفْسِي أَنْ آتِيَ الرَّضَاءَ فَأَتَيْتُ الْمَدِينَةَ فَوَقَفْتُ بِبَابِهِ وَ قُلْتُ لِلْغُلَامِ قُلْ لِمَوْلَاكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ بِالْبَابِ قَالَ فَسَمِعْتُ نِدَاءَهُ وَ هُوَ يَقُولُ ادْخُلْ يَا

21

عبد الله بْنَ الْمُغِيرَةِ ادْخُلُ يَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْمُغِيرَةِ فَدَخَلْتُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ قَالَ لِي قَدْ أَجَابَ اللَّهُ دُعَاءَكَ وَ هَدَاكَ لِدِينِهِ فَقُلْتُ أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمِينُهُ عَلَى خَلْقِه.(1) ا. عيون اخبار الرضاء الاد، ج ۲، ص ۲۱۹؛ کافی، ج ۱، ص ۲۶۰؛ همان، ترجمه مصطفوی ص ۱۶۸) 

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی