به شرط آفتاب  ( ص73 ) شماره‌ی 7212

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > وضعيت فکری و فرهنگی عصر امام > فعاليت واقفه > انکار امامت امام رضا عليه السلام توسط واقفه

خلاصه

... گفتند: «موسی بن جعفر به تو گفته بعد از خودش امامی نیست؟ » چیزی نداشت بگوید با عمود آتشین زدند توی سرش. تا قیامت هم قبرش پر از آتش است. نمی دانست هرکس ولایت مرا انکار کند، ولایت پدرانم را انکار کرده ...

متن

-        حسن میدانی علی بن حمزه را همین الان وارد قبر کردند. دو ملک هم آوردند سراغش و پرسیدند: «خدایت کیست؟ »

گفت: «الله.»

گفتند: «پیامبرت؟»

گفت: «محمد.»

گفتند: «ولی ات؟»

گفت: «علی بن ابی طالب. »

گفتند: «بعدش؟»

گفت: «حسن، حسین.... شمرد تا رسید به پدرم موسی »

گفتند: «بعدش؟ » جواب نداد.

زجرش دادند.

گفتند: «موسی بن جعفر به تو گفته بعد از خودش امامی نیست؟ »

چیزی نداشت بگوید با عمود آتشین زدند توی سرش. تا قیامت هم قبرش پر از آتش است. نمی دانست هرکس ولایت مرا انکار کند، ولایت پدرانم را انکار کرده .

تاریخ آن روز را یادداشت کردم. روزها گذشت. نامه هایی برایم رسید که علی بن حمزه مرده تاریخ هایشان را نگاه کردم همان روز بود. بیچاره امامش را نشناخته بود. (عیون أخبار الرضــــا علیه السلام، ج2، ص8، ح20)

مخاطب

نوجوان ، جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب معارفی