حرفهایش کسی را نمی آزرد. حرف کسی را قطع نمی کرد. حاجت احدی را اگر برایش مقدور بود رد نمی کرد.
پاهایش را جلوی کسی دراز نمیکرد تکیه نمی داد. با هیچ کس بد حرف نمیزد حتی با خدمه اش آب دهانش را جلوی کسی نمی انداخت قهقهه نمیزد تبسم میکرد میگفت بی ادبی است، در کوچه و بازار چیزی بخورید. شبها کم می خوابید. زیاد روزه می گرفت. صدقه خیلی میداد مخصوصاً در تاریکی شب. (بحار ألانــــوار ط بیــــروت، ج49 ص155، ح27)