مسیحهای طوس  ( صص89-93 ) شماره‌ی 7145

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > کرامات و معجزات امام رضا (عليه السلام) > خوابهای امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

...مرحوم حاج شیخ محمد جواد بیدآبادی...به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام و توقف چهل روز در مشهد مقدس به اتفاق خواهرش از اصفهان حرکت نمود و به مشهد مشرف شدند چون هیجده روز از مدت توقف در آن مکان شریف گذشت شب حضرت رضا علیه السلام در عالم رؤیا به ایشان امر فرمود که: «فردا باید به اصفهان برگردی...

متن

 

33. زائر مغرور

شهید سید نصر الله بن حسین موسوی در کتاب روضات الزاهرات نوشته است هنگامی که برای زیارت امام هشتم علیه السلام رهسپار خراسان بودیم مردی تاجر از اهالی بغداد همراه ما بود.

چون به نزدیکی مشهد رسیدیم شنیدیم که آن شخص تاجر گفت: سبحان الله! آیا تا به حال کسی به راه زیارت حضرت رضا، دوازده تومان خرج کرده است که من کرده ام؟

آن گاه از آن منزل حرکت کردیم تا به مشهد وارد شدیم چون برای زیارت رفتیم و به درب حرم مطهر رسیدیم و خواستیم وارد شویم ناگهان یک نفر از خدام آن حضرت جلو آن تاجر بغدادی را گرفت و مانع او شد و گفت: آقای من در خواب به من فرموده است که دوازده تومان به تو بدهم و نگذارم که داخل حرم شوی؛ زیرا پشیمان شده ای از این که دوازده تومان در راه زیارت خرج کرده ای پس آن وجه را داد؛ و آن تاجر هم آن پول را گرفت و برگشت و کسی غیر از من از آن مسئله مطلع نشد.(1) 1- كرامات الرضويه، ص 132 و 133)

ص89

34. شفای ملاعباس روضه خوان

از مرحوم مروج الاسلام نقل شده است:

چندی قبل یکی از دوستان من - به نام ملا عباس - برایم چنین تعریف کرد که

چند روز قبل من مریض شدم کم کم مرضم به اندازه ای سخت شد که هیچ چیز نمی توانستم بخورم حتی دوا.

كسان من هر چه اصرار و سعی میکردند که یک قرص دوا بخورم نمی توانستم و قدرت نداشتم و دو سه روز بیهوش افتاده بودم؛ و اطرافیان من، اندکی آب گرم به دهان من داخل می کردند و از حیات من مأیوس شده بودند.

شب جمعه با روز جمعه که تردید از حقیر است. در خواب یا بی حالی بودم که دیدم آمده ام صحن جدید امام رضا و به حرم مشرف می شوم.

رسیدم نزدیک غرفه ای که از آن جا به مزار شیخ بهایی می روند، دیدم در آن جا چند نفری حلقه واز نشسته اند تا مرا دیدند صدا زدند ای شیخ بیا برای ما روضه بخوان

من هم قبول کرده و نزدیک رفتم و صندلی خاصی گذاشته شد و من نشستم و بی مقدمه چند بیت شعری را که زمانی دیده بودم و خوب هم حفظ نداشتم، شروع به خواندن کردم

پس صدای گریه آنها بلند شد و یک نفر از آنها را دیدم که با کفش خود به سر خود می زد.

در این حال ناگاه از خواب بیدار شدم و چشمان خود را باز کردم و خود را به نظر مرحمت حضرت رضا علیه السلام صحيح و سالم یافتم؛ پس برخاستم و به کسان خود گفتم من گرسنه ام چیزی بدهید تا بخورم.

پس ظرف فرنی آوردند و من خوردم گفتم باز بیاورید و باز خوردم ...(1) 1- كرامات الرضويه، ص 95 و 96. )

صص90و91

35. توجه امام علیه السلام به همه زائران

یکی از اهل تقوا و یقین که زمان عالم ربانی مرحوم حاج شیخ محمد جواد بیدآبادی را درک کرده است - نقل می کرد که :

وقتی آن بزرگوار به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام و توقف چهل روز در مشهد مقدس به اتفاق خواهرش از اصفهان حرکت نمود و به مشهد مشرف شدند چون هیجده روز از مدت توقف در آن مکان شریف گذشت شب حضرت رضا علیه السلام در عالم رؤیا به ایشان امر فرمود که: «فردا باید به اصفهان برگردی

عرض کرد: ای مولای من ! من قصد توقف چهل روز در جوار تو را کرده ام و هنوز هیجده روز بیشتر نگذشته است؟!

امام علیه السلام فرمود: «چون خواهرت از دوری مادرش دل تنگ است؛ و از ما رجعتش را به اصفهان خواسته است؛ پس برای خاطر او باید برگردی آیا نمی دانی که من همه زوار خود را دوست می دارم؟

وقتی مرحوم حاجی به خود می آید از خواهرش می پرسد: تو از حضرت رضا علیه السلام در روز گذشته چه خواسته ای؟

او در جواب میگوید من چون از مفارقت مادرم سخت ناراحت بودم از آن حضرت درخواست مراجعت نمودم.(1) 1- كرامات الرضويه، ص 220 )

صص92و93

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

سخنرانی ، کتاب معارفی