3. شفا یافتن «عبدالله صفوانی»
أبو احمد عبدالله صفوانی حکایت می کند
روزی به همراه قافله ای از خراسان عازم کرمان شدم در بین راه دزدان و راهزنان راه را بر ما بستند و تمام اموال و وسایل ما را غارت کرده و به یغما بردند.
در این میان یکی از همراهان ما را که مشهور بود دست گیر کرده و او را مدتی در یخ و برف نگه داشته و دهانش را پر از یخ و برف کردند، به طوری که بعد از آن قدرت و توان بر سخن گفتن و غذا خوردن نداشت.
پس از آن این شخص در عالم خواب دید که به او گفته شد حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در مسیر راه خراسان می باشد. چنان چه درمان زبان و دندان هایت را میخواهی نزد آن حضرت برو که درمان می نماید.
او در همان عالم خواب امام علیه السلام را مشاهده کرد و مشکل دهان خود را با آن بزرگوار در میان گذاشت و تقاضای معالجه و درمان دندان ها و زبانش را کرد.
امام فرمود مقداری کمون (زیره) و سَعتر (مرزه) و آویشن را با قدری نمك، تهیه کن و آنها را در هم کن و یک جا بکوب تا تمامی آنها پودر شوند. سپس چند مرتبه با این پودر دهانت را شستشو بده تا ناراحتی زبان و دندان هایت بر طرف شود.
بعد از آن که آن شخص از خواب بیدار شد اهمیتی به آن چه در عالم خواب دیده بود نداد تا آن که وارد شهر نیشابور شد و از محل سکونت حضرت ، سؤال کرد.
به او گفتند: آن حضرت از نیشابور به سمت خراسان حرکت کرده است.
پس آن مرد نیز به سمت خراسان حرکت کرد؛ و در محلی به نام رباط سعد» امام علیه السلام را ملاقات نمود.
پس به محضر مبارک حضرت وارد شد و جریان خود را به طور مشروح برای آن حضرت بازگو نمود و اظهار داشت:
یابن رسول الله از شما خواهش میکنم دوایی برای درمان و بهبودی دندانها و زبان من معرفی فرمایید تا بتوانم به آسانی غذا بخورم و سخن بگویم.
آن حضرت خطاب به آن شخص فرموده بود: «همان دارویی را که در خواب برایت گفتم تهیه کن و به همان کیفیت مورد استفاده قرار بده و عمل نما تا خوب شوی.
عرض کرد: ای پسر رسول خدا چنان چه ممکن باشد يك بار دیگر آن را تکرار فرمایید؟
حضرت فرمود: «مقداری کمون (زیره) و سعتر (مرزه) را با مقداری نمک تهیه کن؛ و آنها را به طوری مخلوط کن و بكوب تا يك جا پودر شود و سپس چند مرتبه مقداری از آنها را داخل دهان گردان و شستشو بده تا بهبودی حاصل شود.
پس آن شخص همان دارو را طبق دستور حضرت تهیه نمود و استفاده کرد و بهبود یافت.
جالب آن که ثعالبی یکی از علمای معروف اهل سنت نیز گفته است: من خودم آن مرد را دیدم و همین حکایت را از زبان او شنیدم.(1) 1 - عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 211 ، ح 16. )