آداب
مهمان امام
احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی با مرکبی که امام رضا فرستاده بودند خدمت آن حضرت رسید امام او را به دنبال کاری فرستادند. شب نیز مهمانش کردند تا در خانه حضرت بخوابد.
وقتی وارد بستر شد با خود گفت: چه کسی از من بهتر؟ امام رضا مرا به دنبال کاری فرستادند مرا سوار بر مرکب خود کردند، شب مرا مهمان کردند و حالا هم در خانه حضرت خوابیده ام!» در این فکر بود که صدای حضرت را شنید آقا در چارچوب در ایستادند و به او فرمودند: ای احمد امیر المؤمنين على روزی به عیادت صعصعة بن صوحان رفتند و وقت برگشتن فرمودند: «ای صعصعه، عیادت مرا وسیله فخر فروشی به قوم و خویش خودت قرار نده! »(1) محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۳۳۵)
امام رضا این حدیث را فرمودند و رفتند.
74
آداب
فرش و لباس حضرت
به گفته آبی عباد امام رضا در تابستان روی حصیر می نشستند و در زمستان روی پلاس لباسهای درشت و زیر می پوشیدند؛ اما وقتی در جمع مردم حاضر میشدند خود را در انظار مزین جلوه می دادند. (1) ا محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عيون اخبار الرضا ، ج ۲، ص ۱۴۱۶ عزیز الله عطاره ی اخبار و آثار حضرت امام رضا ، می ۵۵ )
75
آداب
راه و رسم آفتاب
ابراهیم بن عباس گفته است:
هرگز ندیدم که حضرت رضا درباره کسی سخن ناروا بگویند. هر کس با ایشان صحبت می کرد. آن حضرت با دقت به حرف هایش گوش میدادند و هرگز سخن کسی را قطع نمی کردند خواسته های مردم را تا آنجا که توانایی داشتند برآورده می کردند.
هرگز در نزد دیگران پای خود را دراز نمی کردند. هرگز در مقابل همنشین خود تکیه نمی دادند. هیچ گاه به خدمتکاران و زیردستان خود سخن بد نمی گفتند. بلند نمی خندیدند و خنده حضرت تبسم بود. سفره غذا که آماده می شد، دستور میدادند تمام خدمتکاران و غلامان سر سفره حاضر شوند؛ حتی متصدیان اصطبل نیز سر سفره با ایشان غذا می خوردند. شبها کمتر می خوابیدند. بیشتر شب را بیدار می ماندند و بعضی از شبها اصلا نمی خوابیدند. زیاد روزه می گرفتند و سه روز در هر ماه را حتماً روزه می گرفتند.
به مردم زیاد احسان میکردند به صورت پنهان به مردم صدقه می دادند و انفاق میکردند بیشتر در شبهای تاریک و ظلمانی صدقه میدادند و انفاق میکردند هر کس بگوید کسی را مثل امام رضا دیده است. باور نکنید !(1) عزیز الله عطاردی اخبار و آثار حضرت امام رضا ، ص ۶۴ و ۶۵ )
76
آداب
لباسی برای خلق لباسی برای حق
سفیان ثوری که مردی پشمینه پوش بود و به آن افتخار می کرد. در جلسه ای کنار امام رضا نشست. نگاهی به لباس امام انداخت. لباس آن حضرت از خز بود سفیان قیافه ای حق به جانب گرفت و خطاب به حضرت گفت: «کاش لباسی ارزان تر از این می پوشیدید!»
امام با مهربانی دست او را گرفتند و آن را داخل آستین لباس خودشان کردند. دست سفیان زمختی لباس پشمینه را در زیر لباس خز احساس کرد و متحیر ماند امام فرمودند: «سفیان لباس خز برای خلق است و لباس پشمی برای حق ! (1و2) 1. محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبي طالب، ج ۴، ص ۳۶۰. ) 2. در تاریخ اسلام به گروهی برمی خوریم که به سلامتیه» یا «خاکساریه مشهورند. از نظر آنان زنده پوشی و ناخوشایند جلوه کردن در نظر مردم یکی از اصول سلوک و معرفت بود و برخی از آنان در این راه به شدت افراط می کردند. )