عیب گرفتن از زمانه
از ریان بن صلت روایت است که حضرت رضا این اشعار را از زبان عبدالمطلب برایم خواند:
تمام مردم از زمانه ایراد میگیرند ٫ حال آنکه زمانه را عیبی جز ما نیست.
ما از زمانه خود ایراد میگیریم حال آن که عیب در خود ماست و اگر زمانه زبان داشت ما را هجو میکرد.
گرگ گوشت گرگ را نمی خورد ولی ما آشکار یکدیگر را می خوریم.
فریبکارانه پوستهای فریب بر تن میکنیم و وای بر غریبی که نزد ما آید!(ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق ابو جعفر محمد بن علی بن حسین، عيون اخبار الرضا ، ۱۷۷٫۲٫ ۵)
صص230
شعر
صدوق با اسناد خویش روایت میکند که حسن بن جهم گفت: «از امام رضا شنیدم که میفرمود هیچ مؤمنی درباره ما شعری نمی گوید که بدان ما را بستاید مگر این که خداوند متعال برای او در بهشت شهری می سازد که هفت برابر دنیاست و هر فرشته مقرب و پیامبر مرسلی در آن شهر به دیداراو می آید.(الكشی، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، ۴۰۱٫ ح ۷۴۸)
صص260