علت تفويض ولايتعهد بأنحضرت
چون هارون خلیفه عباسی در سال ۱۹۳ هجری بمرد مردم بر حسب تعیین هارون بر پسرش محمد امین بیعت کردند . عبدالله مامون (۱) عبدالله مامون در میان خلفای عباسی بفضل و دانش معروف بوده ولی در فصاحت بیان بدرجهٔ امین نبوده وی را رساله ایست در دلایل نبوت و رساله دیگر در برهان مناقب خلفای پیغمبر، در سال ۲۱۸ هجری ٨٤٣ میلادی در طرسوس روم بمرد رجوع شود بفهرست ابن الندیم ص ١٦٨ چاپ مصر وتاريخ ابوالفداء جلد دوم .) برادر کهتر امین پس از دو سال از فوت هارون با برادرش مخالفت کرد و مردم را بخلافت خود دعوت مینمود
محمد امین که از مخالفت برادرش آگاه گردید پنجاه هزار نفر لشگر بریاست علی بن عیسی بن ماهان بجنك مامون فرستاد مامون نیز لشگری از خراسان بفرماندهی طاهر بن حسین ذوالیمینین (۱) ۱ - طاهر بن حسين بن مصعب بن زریق بن ماهان سر سلسله طاهریان در ۱۵۹ هجری متولد و در ۲۰۷ در مرو در گذشته (وفیات الاعیان ابن خلكان ج ١ ص ٢٥٧ )) سرسلسله طاهريان بجنك محمد امین فرستاده این دولشگر در نزدیکی رى بهم نزديك شد .
طاهر لشگریان امین را شکست داده و علی بن عیسی را کشته و سرش را برای مأمون فرستاد و بالاخره محمد امین را نیز در بغداد گرفته و کشت و در عراق از مردم بخلافت مامون بیعت گرفت (2) ۲ – ۱۹۸ هجری - ترجمه تاریخ طبری )
مامون چون از طرف برا در آسوده شد و خلافتش مسلم گشت تصمیم گرفت که با همراهی فضل بن سهل ذوالرياستين(3)علت شهرت او باین لقب برای این است که صدارت و امارت لشگر هر دو را داشته است . ) روانه مرو(٤) در معجم البلدان نوشته که مرو شاهجهان مقر سلطنت مامون بوده و بین مروالرود و مرو شاهجهان چهل فرسنگ فاصله است و مرو شاهجهان از بناهای اسکندر ذوالقرنین است و در کتاب فردوس التواريخ نقل میکند که دار الاماره سلسله طاهریان در مرو و بلخ بوده و شهر مرو شصت اندر شصت بوده است یعنی فاصله آن شصت فرسخ بهرات و شصت فرسنك بطوس و شصت فرسنك ببخارا بوده است و بنابر این مرو شاهجهان شصت فرسنك تاطوس مسافت داشته است . ) حاکم نشین خراسان شود و با رای فضل برادرش حسن بن سهل را بحکومت بغداد منصوب کرده و روانه عراق نمود .
طاهر که یکی از بزرگترین سرداران لشگر خلیفه بود و با کوشش او خلافت مأمون استوار گشت از اطاعت حسن بن سهل که تنها پیشه نویسندگی در بار خلیفه با او بوده و از امور لشگری اطلاعی نداشت) سرپیچی نموده با اتفاق هزیمه که یکی از سرداران لشگر بود بکوفه رفته بمحمد بن ابراهيم بن اسمعیل بن حسن بن حسن بن علی ٤ معروف بابن طباطبا بیعت نموده و سلیمان بن جعفر منصور را که از طرف حسن بن سهل با مارت کوفه گماشته شده بود از کوفه بیرون نمود و لشگری فراهم آورده و خود سپهسالار لشکر شدند .
در چندین نبرد که میان آنان و لشکريان حسن بن سهل در نزدیکی کوفه واقع شد لشکریان حسن را شکست داده و غنیمت زیادی از آنان بدست آوردند .
نه تنها در کوفه بلکه در مکه نیز یکنفر از فرزندان حضرت صادق ع باسم محمد بن جعفر معروف بديباج ، در مدینه محمد بن سلیمان بن داود بن حسن بن حسن بن علی ٤ ، در یمن ابراهیم بن موسی ع در بصره زید بن موسیع خروج نموده وزید مردم را بر دور خود جمع کرده و ایشان را با مامت برادرش علی بن موسی الرضا ع دعوت مینمود و هر کسی را که از خاندان عباسی میگرفتند با آتش سوزانیده میکشتند (1) بگفته طبری همین زید را در دروازه ری بقتل رساندند و شاید همین زیدی که فعلا آرامگاهش در تهران است همان زید بقیه در صفحه بعد باشد.
در عیون اخبار الرضا میگوید در سال ۱۹۹ هجری که زید خروج کرد خانه های عباسیان را آتش زد و او را گرفته نزد مامون آوردند مامون گفت در بصره شورش کردی عوض اینکه خانه دشمنان ما را از بنی امیه و اولاد زیاد آتش بزنی خانه ما را آتش زدی .
گفت اشتباه کردم این دفعه اگر برگردم اول از خانه دشمنان شروع میکنم مامون خندید و او را پیش حضرت رضا ع فرستاده و گفت گناه او را باحترام شما بخشیدم .
وقتی او را پیش آنحضرت آوردند آن حضرت نسبت با و خشمناك شد و رها کرد و قسم خورد با او حرف نزند .
در شذرات الذهب جلد دوم مینویسد که مامون آن حضرت را پیش زید بن موسی به بصره فرستاد تا زید را از خروج وی ممانعت فرماید آن حضرت با و فرمود چه نظر داری آیا میخواهی بمسلمانان آزار نمائی و حال آنکه تو از اولاد فاطمه هستی بخدا دشمن ترین مردم با تو پیغمبر خدا (ص) خواهد بود . )
چون مامون دید که بیشتر از مردم عراق با او دشمنی آغاز نموده و در هر کرانه یکنفر از علویان سر بر افراشته اند با فضل در این باب مشورت نموده فضل برای دلخوشی علویان و فرونشستن شعله آشوب صلاح، چنان دید که مامون حضرت رضا ع را که در حجاز و عراق در علم و دانش و تقوی از همه علویان برتری داشت بولایتعهد خود برگزیند .
مأمون که از دیرگاه طرفدار خاندان علی بود و معاویه را علناً سب میکرد و خود نیز در تحت تربیت بر امکه که طرفدار تشیع و خاندان علوی بودند بزرگ شده بود رأی او را پسندیده پس از اینکه برادرش قاسم بن رشید را در سال ۱۹۸ هجری از ولایتعهد معزول نموده بود (۱) مروج الذهب مسعودى چاپ مصرص ۳۳۰-۲۳۲ ) بخالوی خود رجاء بن ابي الضحاك والی مدینه دستور داد که آنحضرت را با شکوه تمام از حجاز بمرو که در آن زمان حاکم نشین خراسان بوده، روانه نمایند .