زندگانی چهارده معصوم(ع)  ( صص ۴۲۱-۴۲۲ ) شماره‌ی 6494

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تلاش مأمون برای ترور شخصيت حضرت > خواندن نماز عيد سعيد فطر به روش امام علی و پيامبر

خلاصه

در یکی از اعیاد اسلامی مانند عید فطر یا عید قربان مأمون برای امام پیام فرستاد که امامت نماز عید را بپذیرد و نماز را برگزار فرماید امام پاسخ داد تو شرایطی که میان من و توست میدانی مرا از اقامه نماز معذور دار مأمون گفت: منظورم از این کار آنست که مردم مطمئن شوند و نیز فضیلت تو را بشناسند!»فرستاده چند بار میان مأمون و امام رفت و آمد کرد و چون مأمون بسیار اصرار ورزید امام پاسخ داد: بیشتر دوست دارم مرا از این کار معاف داری ولی اگر نمی پذیری و ناچار باید این کار را انجام دهم من برای اقامه نماز عید مانند رسول خدا و امیر مؤمنان علی بیرون خواهم آمد»

متن

اقامه نماز عید

در یکی از اعیاد اسلامی مانند عید فطر یا عید قربان مأمون برای امام پیام فرستاد که امامت نماز عید را بپذیرد و نماز را برگزار فرماید امام پاسخ داد تو شرایطی که میان من و توست میدانی مرا از اقامه نماز معذور دار مأمون گفت: منظورم از این کار آنست که مردم مطمئن شوند و نیز فضیلت تو را بشناسند!»

فرستاده چند بار میان مأمون و امام رفت و آمد کرد و چون مأمون بسیار اصرار ورزید امام پاسخ داد: بیشتر دوست دارم مرا از این کار معاف داری ولی اگر نمی پذیری و ناچار باید این کار را انجام دهم من برای اقامه نماز عید مانند رسول خدا و امیر مؤمنان علی بیرون خواهم آمد».

مامون پذیرفت و گفت: هر طور مایل هستید بیرون بیایید و دستور داد فرماندهان و درباریان و عموم مردم با مداد عید جلوی خانه امام حاضر شوند. با مداد عید پیش از طلوع آفتاب کوچه ها و راه ها از مردم مشتاق پر شد و حتی زنان و کودکان هم آمده بودند و بیرون آمدن امام را انتظار میبردند فرماندهان به همراه سپاهیان سوار بر مرکبهای خود جلوی منزل امام ایستاده بودند.

آفتاب سر زد امام غسل کرد و لباس پوشید و عمامه ای سپید که از پنبه بافته شده بود بر سر نهاد و یک سر عمامه را بر سینه و سر دیگر را از پشت بر کتف افکند؛ و عصا در دست گرفت و به همراهان خویش فرمود: آنچه انجام میدهم انجام دهید. آنگاه پای برهنه در حالی که شلوار و نیز دامن لباس را تا نیمه ساق پا بالا آورده بود، به راهافتاد. پس از چند گام سر به سوی آسمان بلند کرد و چهار تکبیر گفت همراهانش به تکبیر او تکبیر گفتند... امام به در سرای رسید و ایستاد.

فرماندهان و سپاهیان چون امام را چنان دیدند از مرکبها بر زمین جستند و پاپوشها از پای درآوردند و پابرهنه بر خاک ایستادند. امام بر در سرای تکبیر گفت و انبوه مردم با او تکبیر گفتند صحنه چنان شور و عظمتی داشت که گویی آسمان و زمین با او تکبیر میگویند؛ شهر مرو را سراسر گریه و فریاد فرا گرفت. فضل بن سهل چون اوضاع را چنین دید به مأمون خبر برد و گفت: «ای امیر! اگر رضا به این گونه به مصلای نماز برسد فتنه و آشوب میشود و ما همه بر جان خویش بیمناکیم به او پیام بفرست که بازگردد.

مأمون به امام پیام داد ما شما را به زحمت انداختیم دوست نداریم به شما زحمت و رنجی برسد، شما بازگردید با مردم همان کسی که قبلاً نماز میخواند نماز را برگزار نماید. امام دستور داد کفش او را بیاورند و پوشید و سوار شد و به خانه بازگشت (ارشاد مفید، ص ۲۱۴ - ۲۱۳ و عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۹ – ۱۴۸) مردم بر نفاق و عوام فریبی مأمون پی بردند و دریافتند آنچه در مورد امام ابراز می دارد تظاهر است و هدفی جز رسیدن به اغراض سیاسی خود ندارد.

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه