شهادت آن حضرت در طوس در ده سناباد از دهات نوغان اتفاق افتاد و در خانه حمید بن قحطبه در قبه ای که گور هارون در آن قرار داشت نزدیک قبله و بالای قبر هارون دفن شد. هرثمه بن اعین گفت یک شب تا نیمه شب پیش مأمون بودم بعد مرا اجازه رفتن داد خارج شدم نیمه شب کسی در خانه ام را کوبید یکی از غلامان جواب داد گفت به هرثمه بگو آقایت تو را میخواهد. با عجله حرکت کردم لباس پوشیدم به سرعت خدمت رضا الله رسیدم. غلام آن جناب از جلو رفت من نیز از پشت سرش ناگاه چشمم به آقا علی بن موس الرضا - عليه السلام - افتاد که در صحن خانه نشسته است. فرمود هر ثمه گفتم بلی آقای من فرمود بنشین نشستم. فرمود: هر چه به تو میگویم گوش کن و به خاطر بسپار سفر من به جانب خدا نزدیک شده که به اجداد طاهرین خود ملحق شوم، دیگر آخر زندگی من است این ستمگر تصمیم گرفته مرا به وسیله انگور و انار مسموم بکشد، اما انگور را به وسیله نخی که در سم فرو میبرد و نخ آلوده به سم میشود و آن را در انگور فرو میبرد دستور داده به یکی از غلامان دستش را آلوده به سم نموده آن را دانه میکند تا دانه های انار در این سم آلوده شود. فردا مرا خواهد خواست انار و انگور زهر آلود را پیش من میگذارد و درخواست خوردن میکند من میخورم و کار تمام میشود و مرگم فرا می رسد وقتی مردم او خواهد گفت من به دست خویش او را غسل سیره امام رضا - علیه السلام - می دهم وقتی این حرف را زد به او بگو حضرت رضا به من فرمود: «به شما بگویم مبادا برای غسل و کفن و دفن من دست بگشایی اگر چنین کاری بکنی به زودی گرفتار عذابی خواهی شد که قرار است تأخیر افتد، گرفتار یک ناراحتی خواهی شد که از آن میترسی این حرف را بزنی دست بر می دارد.عرض کردم آقای من آنچه بفرمایی انجام میدهم. فرمود: «وقتی که دست از غسل دادن من را برداشت میرود در یکی از اطاقهای بالای قصرش مینشیند که بتواند محل غسل دادن مرا مشاهده کند ولی تو توجه داشته باش که کاری به غسل دادن من نداشته باشی تا میبینی خیمه سفیدی زده میشود وقتی آن خیمه را دیدی من را با لباسهایم داخل آن خیمه ببر و خودت پشت خیمه بایست آنهایی که با تو هستند پشت سر تو باشند خیمه را کنار نزنی که مرا ببینی اگر چنین کنی هلاک خواهی شد. مأمون از آن بالا میگوید هر ثمه مگر تو عقیده نداری که امام را باید فقط غسل دهد اکنون چه کسی حضرت رضا را غسل میدهد با این که محمد در مدینه و حجاز است و ما در طوس در جوابش بگو ما میگوییم امام را واجب نیست غسل دهد کسی جز امام اگر یک نفر سرکشی و تعدی نمود و او را غسل داد، امامت او باطل نمی شود به واسطه تجاوز و سر کشی غسل دهنده و نه امامت بعدش باطل میشود که نگذاسته اند پدرش را غسل دهد اگر حضرت رضا در مدینه بود فرزندش آشکارا ایشان را غسل میداد اکنون نیز جز او کسی غسل نمیدهد ولی پنهانی وقتی خیمه را داشته شد، میبینی مرا در کفن پیچیده اند بدنم را داخل تابوتی بگذار و برای دفن ببرید. موقع دفن مأمون مایل است قبر پدرش را قبله قبر من قرار دهد.