اساس یک سلسله اغراض نفسانی و اهداف شیطانی در حوزه فکری تشیع به وسیله کسانی که با نزدیک شدن به امامان بزرگوار شیعه کسب اعتبار کرده بودند به وجود آمد و در زمان خود توانست بر روی افکار بسیاری تأثیر بگذارد و چهره های سرشناس را به سوی این فکر بکشاند (بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۶۴) و درباره امامت، هشتمین ،امام در افکار ایجاد تردید کند شاهد بر مطلب مراجعات مکرر و پرسشهای متعددی است که در این باره از آن حضرت شده است. دو نمونه از این پرسشها را در اینجا نقل میکنم علی بن رباط میگوید به علی بن موسی الرضا - علیه السلام - عرض کردم مردی نزد ما میگوید پدرتان موسی بن جعفر - علیه السلام - زنده است و شما آنچه را که در این باره باید بدانید میدانید. حضرت رضا - عليه السلام - فرمود: سبحان الله پیامبر خدا از دنیا رفت ولی موسی بن جعفر نمرده است؟ به خدا سوگند او از دنیا رفت و اموال آن حضرت در میان وارثانش تقسیم گردید و کنیزانش ازدواج کردند. جعفر بن محمد نوفلی میگوید در منطقه اربق قریه ای از توابع رامهرمز به خدمت حضرت رضا - علیه السلام - رسیدم بر آن حضرت سلام کردم و در خدمتش نشستم عرض کردم جانم به قربانت مردمی هستند که به خیال خود معتقدند پدرتان زنده است. فرمود: لعنت خداوند بر آنان باد دروغ گفته اند و اگر او زنده میبود میرانش تقسیم نمیشد و زنانش نمیکردند و لیکن به خدا سوگند که او مرگ را چشید، همان طوری این تفکر انحرافی از جانب کسانی تبلیغ میشد که سالها به عنوان وکیل امام موسی بن جعفر علیه السلام در جامعه شیعه معروف بودند مانند زیاد قندی علی بن ابی حمزه بطائنی امام رضا درباره او فرمود به هنگامی که موسی ابن جعفر از دنیا رفت علی بن ابی حمزه میکوشید تا نور خدا را خاموش گرداند ولی خداوند نخواست تا این که نور خود را در منتهای ظهور به حد کمال رسانید. که علی بن ابیطالب مرگ را چشید عرض کردم پس در مورد امام بعد از خودتان چه سفارشی میفرمایید. فرمود بر تو باد بعد از من به فرزندم محمد - علیه السلام از این دو روایت که به عنوان نمونه نقل شد می توان چنین استفاده کرد که حرکت تخریبی و انحرافی واقفیه این تأثیرات سوء را بر فکر و فرهنگ جامعه مسلمانان در آن مقطع حساس گذاشته است. یک زمزمه های شوم واقفیه و تبلیغات گسترده آنان در زمان انتقال امامت از موسی بن جعفر - علیه السلام - به حضرت رضا - علیه السلام - افکار شیعیان را دچار تردید میکرد. دو این تأثیرات نه تنها از نظر عمومی بر کل جامعه آن روز ضربه ای جبران ناپذیر وارد آورد بلکه گاه دوستان نزدیک امام - علیه السلام - را نیز دچار تردید میکرد و در صفوف آنان ایجاد اخلال میکرد. سه بخشی از اوقات ارزنده حضرت رضا - علیه السلام - را که می بایست در تبیین و تفسیر اندیشه های بلند مکتبی مصرف میشد به پاسخگویی شبهات آنان اختصاص می یافت. چهار وحدت فکری و اعتقادی جامعه را با ایجاد انحراف در هم شکسته است. پنج زمینه را برای ورود بسیاری از خرافات و اوهام به درون مکتب اعتقادی اسلام فراهم می آورد. شش حرکت انحرافی و جنجالی واقفیه این امکان را برای دشمن به وجود می آورد با فرصتی بیشتر و خیالی آرامتر اصل اسلام و محور آن خساراتی را که واقفیه در زمان خود بر اسلام و مسلمانان وارد ساخته اند از خسارتهای ناصبیان کمتر نیست و بدون جهت نیست که در بعضی از روایات آنان را در ردیف ناصبیان قرار گرفته اند. امام جواد - علیه السلام - فرمودند: ان الزيدية والواقفية والنصاب عنده بمنزلة واحدة «همانا زیدیان و وافقیان و ناصبیان از نظر انحراف و ضربه زدن به اسلام در یک سطح هستند.
شیوه های واقفیه برای تبلیغ
جریانهای انحرافی تلاش میکنند با استفاده از مقدسات بر باطل خود رنگ حق بزنند و افکار عمومی را منحرف سازند واقفیه نیز از همین حربه استفاده کرده و سعی میکردند با استفاده از مقدسات در امامت حضرت رضا - علیه السلام - تشکیک کرده و مردم را به تردید یندازند. در این جا به چند نمونه اشاره میکنیم.
بهره برداری از اصل قائمیت
واقفیه در پیشبرد باطل خود از اصل قائمیت استفاده کردند و تبلیغ می کردند امام موعود و غایب که ظهور خواهده کرد موسی ابن جعفر علیه السلام است. على بن جعفر میگوید مردی نزد برادرم موسی بن جعفر - علیه السلام - آمد و از آن حضرت راجع به امر امامت سؤال کرد حضرت فرمود: گروهی بعد از مرگ من با تکیه بر اصل قائمیت فتنه بر پا خواهند کرد و میگویند موسی بن جعفر - علیه السلام - همان امام قائم است و حال آن که قائم موعود چندین سال بعد از من خواهد آمد.
صص 195-193