دوران کودکی و نوجوانی
امام رضا در نخستین سال امامت پدر بزرگوارش دیده به جهان گشود و از همان آغاز طفولیت تحت سرپرستی آن امام همام قرار گرفت.
امام کاظم عه نسبت به امام رضا لایه بسیار عشق می ورزید و او را به شدت گرامی می داشت و از سایر فرزندانش امام کاظم ۱۹ فرزند پسر داشت عزیز تر می شمرد.
مفضل بن عمر میگوید روزی در محضر امام کاظم مشاهده کردم که آن حضرت امام رضا را که کودکی بیش نبود در بغل گرفته و میبوسد سپس بر شانه اش نهاد و لحظه ای بعد بر سینه اش چسبانده و خطاب به او می فرمود: «پدر و مادرم به فدایت چقدر خوشبو و زیبا هستی به طوری که برتری تو بر سایرین آشکار است.»
عرض کردم: فدایت شوم محبت این کودک آنچنان بر قلبم سنگینی می کند که هیچ محبتی با آن برابری نمی کند جز محبت شما.
فرمود: ای مفصل مقام این کودک نزد من همچون مقام من نزد پدرم می باشد.
عرض کردم این کودک همان است که بعد از شما عهده دار و صاحب امر امامت است؟
فرمود: آری، کسی که از او پیروی کند راه رشد و هدایت را می پیماید و کسی که از او نافرمانی کند، به راه کفر می رود. (عيون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۳۲؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۲۰)
امام کاظم بارها درباره حضرت رضا میفرمود او برترین فرزند من است. (بحار الانوار ، ج ۲۹، ص ۱۵)
امام رضا در دوران امامت پدر حوادث بسیار سخت و ناگواری را به چشم دید و از نزدیک شاهد جفاهایی که بر پدر بزرگوارش میرفت بود و دوری طولانی و سخت پدر به سبب تبعید و زندانی شدنهای مکرر از او شخصیتی نستوه مقاوم و سیاستمدار پدید آورد.
او بازویی پرتوان و یاری همراه برای پدر بود و امام کاظم له پاره ای از امور را به آن حضرت را می گذاشت.
امام کاظم له در زمان حیات خود او را به عنوان وکیل و نماینده خویش به همگان معرفی می نمود، به گونه ای که همه او را جانشین امام کاظم الله می دانستند.
علی بن عبدالاعلی هاشمی میگوید: ما حدود شصت نفر در کنار قبر پیامبر اکرم بودیم و امام کاظم له در حالی که دست فرزندش حضرت رضا را در دست داشت، بر ما وارد شد و چون به ما رسید فرمود: آیا می دانید من کیستم؟
عرض کردیم شما آقا و بزرگ ما هستید.
فرمود: نام و نسب مرا بگویید.
عرض کردیم شما موسی بن جعفر بن محمد ال هستید.»
فرمود: «پس گواهی دهید که این شخص وکیل و نماینده من در هنگام زندگی و وصی من پس از رحلت من می باشد. (عيون اخبار الرضا، ج ۱، صص ۲۷ - ۲۶)
در روایتی دیگر از عبدالله بن مرحوم آمده است که میگوید در سفری که از بصره به مدینه داشتم در مسیر راه امام کاظم الله را دیدم که به سوی بصره می رفت برای من پیام فرستاد که نزد او بروم چون به خدمتش رسیدم نامه ای به من داد و فرمود: این نامه را به مدینه برسان.
عرض کردم به چه کسی برسانم؟
فرمود: «به پسرم علی زیرا او وصی من و سرپرست امور من و برترین پسرانم می باشد. (همان، ص ۲۷)
امام رضا طی زمانی که پدر بزرگوارش در تبعید و زندان به سر می برد، در مدینه به جای پدر به رسیدگی امور شیعیان می پرداخت هر چند که به مقام امامت نرسیده بود و نقش حیاتی در نگاهبانی فرهنگ و فقه تشیع حفظ شاگردان پدر و تشکل شیعه داشت.
او در آن ایام طبق وصیت پدر شبها در منزل وی می خوابید، و نگاهبان کیان مقدس امامت بود تا زمانی که امام کاظم الله به شهادت رسید.
امام رضا الله با نبوغی که زاییده نور ولایت و امامت است در پاسخگویی به نیازهای شیعیان آنچنان زیبا عمل میکرد که هیچ کس خلاء غیبت امام کاظم را احساس نمی نمود.
آن حضرت آنچنان در علوم فقهی تسلط داشت که یکی از علمای معروف اهل سنت در کتاب تاریخ نیشابور مینویسد: حضرت رضا در سن بیست و چند سالگی در مسجد رسول خدا در مسند فتوا می نشست و فتوا می داد. ( اعيان الشيعه، ج ۲، ص ۱۱۴ سیره چهارده معصوم، صص ۶۷۹-۶۷۸)