زندگانی امام علی ابن موسی الرضا(ع) و یاران آن حضرت  ( صص 81-78 ) شماره‌ی 6318

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > خطبه و سخنان امام پس از قبول ولايتعهدی

خلاصه

ناظر

متن

آنچه پشت عهدنامه به خط امام رضا با نگاشته شده است.

بسم الله الرحمن الرحيم ستایش و سپاس خدای راست که آنچه خواهد به انجام رساند. زیرانه فرمانش را چیزی بازگرداند و نه قضایش را مانعی باشد به خیانت دیدگان آگاه است و اسرار نهفته در سینه ها را میداند و درود خدا بر پیامبرش محمد پایان بخش رسولان و بر اولاد پاک و پاکیزه او باد.

من، علی بن موسی بن جعفر میگویم همانا امیر مؤمنان که خدا او را در استواری کارها کمک کند و به راه رستگاری و هدایت توفیقش دهد آنچه را دیگران از حق ما نشناخته بودند بازشناخت رشته رحم و خویشاوندی را که از هم گسیخته شده بود به هم پیوست و دلهایی را که بیمناک شده بودند ایمنی بخشید بلکه آنها را پس از آن که تلف شده بودند جان بخشید و از فقر و نیاز مستغنی کرد و تمام این کارها را به منظور خشنودی پروردگار جهانیان انجام داد و پاداشی از غیر او نخواست که خداوند شاکران را به زودی جزا دهد و پاداش نیکوکاران را تباه نکند. او ولایت عهد و امارت کبرای خود را به من واگذار کرد که چنانچه بعد از او زنده بمانم عهده دار آن گردم پس هر کس گرهی را که خداوند به بستن آن فرمان داده بگشاید و رشته ای را که خداوند پیوست آن را دوست دارد از هم بگسلد حرمت حریم خدا را مباح شمرده و حلال او را حرام کرده است. زیرا با این کار امام را حقیر کرده و پرده اسلام را از هم دریده است.

رفتار گذشتگان نیز بدین گونه بوده است. آنان بر لغزشها صبر کردند و به صدمات و آسیب های ناشی از آن اعتراض نکردند زیرا از پراکندگی کار دین و از به هم خوردن رشته اتحاد مسلمانان می ترسیدند و این ترس بدان جهت بود که مردم به زمان جاهلیت نزدیک بودند و منافقان هم انتظار میکشیدند تا راهی برای ایجاد فتنه باز کنند من خدا را بر خود شاهد گرفتم که اگر مرا زمامدار امور مسلمانان کرد و امر خلافت را به گردن من نهاد در میان مسلمانان مخصوصاً فرزندان عباس چنان رفتار کنم که با اطاعت خدا و پیامبرش مطابق باشد. هیچ خون محترمی را نریزم و مال و ناموس کسی را مباح نکنم مگر این که حدود الهی ریختن آن را جایز شمرده و واجبات دین آن را مباح کرده باشد تا حد توانایی و امکان در انتخاب افراد کاردان و لایق بکوشم و بدین گفتار بر خویشتن عهد و پیمان محکم بستم که در نزدش درباره انجام آن مسئول خواهم بود که او می فرماید به پیمان وفا کنید که نسبت به انجام آن مسئول هستید (سوره اسراء، آیه ۳۴) و اگر از خود چیز تازه ای به احکام الهی افزودم و یا آنها را تغییر و تبدیل کردم، مستوجب سرزنش و سزاوار مجازات و عقوبت خواهم بود و پناه می برم به خداوند از خشم او و با میل و رغبت به سوی او رو میکنم که توفیق طاعتم دهد و میان من و نافرمانیش حایل گردد و به من و مسلمانان عافیت عنایت فرماید و من نمیدانم که به من و شما چه خواهد شد. حکم و فرمانی نیست مگر برای خداوند او به حق داوری می کند و بهترین جدا کنندگان است. لکن من برای امتثال امر امیر مؤمنان این کار را بر عهده گرفتم و خشنودی او را برگزیدم. خداوند من و او را نگاهداری کناد خدا را در این نوشته بر خود گواه گرفتم و خدا به عنوان شاهد و گواه بس است.

این نامه را در حضور امیر مؤمنان که خدا عمر او را در از گرداند و فضل بن سهل و سهل بن فضل و يحيى بن اكثم و عبدالله بن طاهر و ثمامة بن أشرس و بشر بن معتمر و حماد بن نعمان در ماه رمضان سال ۲۰۱ به خط خود نوشتم.» (همان، ص ۱۶۹ و ۱۷۰ ؛ بحار الانوار، ج ۴۹، صص ۱۵۲ و ۱۵۳)

گواهان عهدنامه

گواهان طرف راست

در طرف راست عهدنامه عالم بزرگ دربار یحیی بن اکثم قاضي القضاة؛ عبدالله بن طاهر بن حسین، فرمانده لشکر و حماد بن نعمان آن را گواهی نمودند.

یحیی بن اکثم در پشت و روی این مکتوب گواهی داده و از خدا خواسته است که امیر مؤمنان و همه مسلمانان خجستگی این عهد و میثاق را دریابند. عبدالله بن طاهر بن حسین به خط خویش در تاریخی که در این عهدنامه مشخص است گواهی خود را بر آن نوشته است. حماد بن نعمان نیز پشت و روی این عهدنامه را گواهی کرده است و بشرین معتمر نیز در همان تاریخ مانند همین گواهی را داده است.

گواه طرف چپ

در طرف چپ عهدنامه فضل بن سهل با دستخط خود آن را چنین گواهی نمود که امیر مؤمنان که عمرش دراز باد خواندن این صحیفه یعنی صحیفه میثاق را مرسوم ساخت. امیدواریم بدین میثاق و به حرمت سرورمان رسول خدا از صراط گذر کند، میان روضه و منبر بر سرهای شاهدان به چشم و گوش بنی هاشم و سایر اولیا و انصار پس از کامل شدن شروط بیعت بر آنان بدانچه امیر مؤمنان حجت را بر همه مسلمانان تمام کند و شبهه ای را که اندیشه های نادانان پیش میکشیدند باطل سازد و خداوند مؤمنان را بر آنچه شما بر آنید امگذارد و فضل بن سهل به امر امیر مؤمنان در همان تاریخ در این عهدنامه نوشت.

این مطلبی بود که مؤلف کشف الغمه آن را ذکر کرده بود. سبط بن جوزی در تذکرة الخواص در این باره می گوید: آنگاه این عهدنامه در جمیع آفاق و در کعبه و میان قبر رسول الله ﷺ و منبر وی خوانده شد و خواص مأمون و بزرگان دانشمندان بر آن شهادت دادند. از این جمله است شهادت فضل بن سهل که به خط خویش نوشته شهادت دادم بر امیر مؤمنان عبدالله مأمون و بر ابوالحسن علی بن موسی بن جعفر بدانچه واجب گرداندند تا حجتی بر آنان برای مسلمانان باشد و بدان شبهه جاهلان را باطل کنند فضل بن سهل در تاریخ مذکور نوشته است و عبدالله بن طاهر نیز به مانند همین امر را شهادت داده است و يحيى اكثم قاضی و حماد بن ابو حنیفه و ابوبکر صولی و وزیر مغربی و بشرین معتمر به همراه گروه بسیاری از مردم بر این امر شهادت دادند. (همان، صص ۱۷۱ - ۱۷۰)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کتاب معارفی