زندگانی امام علی ابن موسی الرضا- مناقب الرضا  ( صص95-98 ) شماره‌ی 6264

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > ارتباط و اهميت دادن به شاعران (رسانه آن عصر) > هدايای امام رضا (عليه السلام) به ابونواس

خلاصه

پس از انشاء این اشعار حضرت رضا علیه السلام فرمود : به آبی نواس اشعاری انشأ کردی از برای ما که احدی پیش از تو به آنها سخن نه سروده بود. سپس حضرت به غلامش فرمود از هزینه ما چیزی نزد تو هست؟عرض کرد : سیصد دینار سکه طلا.فرمود : عطا کن به ابونواس.سپس فرمود: شاید اینها را اندک ،شمارد از استر سواری خود پیاده شد و فرمود سوار شو من این استر را هم به تو بخشیدم گفته اند که آن استر سواری مخصوص مأمون بود که به ولیعهد بزرگوارش پیشکش کرده بود

متن

شعرائی که در مدح حضرت رضا علیه السلام - شعر خواندند و جایزه گرفتند

مأمون هنگامی که علی بن موسى الرضا - عليه السلام - را ولیعهد خود قرار داد شعرا از اطراف به جانب مأمون آمدند و حضرت رضا را مدح کردند، مأمون صله های بسیار به آنها عطا کرد و شعرا نظر مأمون را در مدح آن جناب صواب دانستند به غیر از ابونواس که مدح نکرد و حاضر نشد شعر بگوید، هنگامی که داخل شد بر مأمون با او گفت: ای ابونواس تو میدانی مقام و منزلت على بن موسى الرضا - علیه السلام را به من و آنچه اکرام کردم به او پس چرا تأخیر انداختی مدح آن حضرت را و حال اینکه تو شاعر زمان خود و برگزیده روزگاری در سخنوری؟

پس ابونواس اشعار زیر را انشاء کرد :

قيلَ لِي أَنْتَ أَوْ أَحَدُ النَّاسِ طُرًا         في فُنُونٍ مِنَ الكَلامِ النَّبِيهِ

به من گفته شد که توئی یگانه فرد جميع مردم در فنون سخنوری و نکته سنجی.

لَكَ مِنْ جَوْهَرِ الكَلَامِ بَدِيعُ                يَثْمِرُ الدُّرِّ فِي يَدَى مُجْتَينِهِ

تر است از گوهر سخن کلام نوین که میوه مروارید دهد در دو دست چیننده آن.

فَعَلَى مَا تَرَكْتَ مَدْحَ ابْنِ مُوسى         والخصال التي تَجَمَّعْنَ فِيهِ

پس از چه جهت ترک کردی مدح علی بن موسی الرضا را و ترک کردی ذکر سرآمد خصلتهایی که در او جمع شده.

قُلْتُ لَا أَهْتَدَى(۱)(لا استطيعُ مَدْحَ إمام) لِمَدح امام            كان جبريل خادماً لأبيه (۲) (عيون اخبار الرضا، ج ۲، باب ۴۰، حدیث ۹، ص ۱۴۲ و محمد بن سلیمان نوفلی)

من در پاسخ گفتم که مرا راهی نیست از برای مدح امامی که جبرئیل امین بود خادم پدر بزرگوارش.

 چون ابونواس این اشعار را انشاء کرد مأمون او را تحسین نمود و او را به مقدار صله ای که به تمام شعرا داده بود صله و انعام نمود. (۳) (عیون اخبار الرضا، ج ۲، باب ۴۰ حدیث ۹، ص ۱۴۲ و محمد بن سلیمان نوفلی)

 کسی گفتا به من ای آنکه هستیی     گانه عصر در شعر و سخنور 

ترا باشد چنان قدرت به گفتار          که ریزی از سخن در دست گوهر 

چرا لب بسته ای از مدح مولا            على موسى الرضا پور پیغمبر

 بگفتم کی توانم مدح آن کس          که بابش را بدی جبرئیل چاکر  

بیان و شعر کوته شد ز وصفش       که هست اوصاف او از مدح برتر (۴)(از کتاب فضائل علمی و اخلاقی امام هشتم تألیف احمد خوشنویس (عماد))

اشعار ابونواس در شأن حضرت رضا - علیه السلام .

ابو الحسين محمد بن يحيى فارسی روایت کرده گفت : روزی ابونواس حضرت رضا - علیه السلام - را دید که از نزد مأمون خارج شده بود بر آستری سوار بود چون آن حضرت نزدیک شد به او ابونواس سلام کرد بر آن جناب و عرض کرد : یابن رسول الله اشعاری در شأن تو سروده ام دوست دارم از من بشنوید؟

حضرت فرمود : بیاور اشعارت را؛ پس اشعار زیر را انشاء کرد :

مُطَهَرُونَ نَقيّاتُ ثيابهُمُمْ         تَجري الصَّلُوةُ عَلَيْهِم أَينَما ذُكِرُوا

شمائید پاکیزه که لباس شما نظیف است و از کسانی که هر جا اسمشان برده شود درود و سلام نثار آنها است.

مَن لَم يَكُنْ عَلَويّاً حِينَ تُنْسِبُهُ    فَمَا لَهُ مِنْ قَدِيمِ الدَّهْرِ مُفْتَخَرٌ

آن کس که سلسله نسبش به علی - علیه السلام - نرسد، افتخار و مباهاتی در این روزگار کهن ندارد.

فَاللَّهُ لَمَّا يَدا خَلْقاً فَأَتْقَنَهُ          صَفَاكُمْ وَاصْطَفَاكُمْ أَيُّهَا البَشَرُ

خداوند چونکه آفرید فطرت را پس استوار نمود او را و برگزید شما را از جنس بشر.

فَأَنْتُمُ المَلَأُ الْأَعْلَى وَعِنْدَكُمُ      علم الكتاب وما جائت به السُّورُ

پس شمائید طائفه بلند مقام و برازنده که نزد شماست دانش قرآن و آنچه در بر دارد سوره های قرآن (شما آن شخصیتهای آسمانی و علیا هستید که علم کتابهای آسمانی و سوره های قرآنی با شما است.)

پس از انشاء این اشعار حضرت رضا - علیه السلام - فرمود : به آبی نواس اشعاری انشأ کردی از برای ما که احدی پیش از تو به آنها سخن نه سروده بود. سپس حضرت به غلامش فرمود از هزینه ما چیزی نزد تو هست؟

عرض کرد : سیصد دینار سکه طلا.

فرمود : عطا کن به ابونواس.

سپس فرمود: شاید اینها را اندک ،شمارد از استر سواری خود پیاده شد و فرمود سوار شو - من این استر را هم به تو بخشیدم گفته اند که آن استر سواری مخصوص مأمون بود که به ولیعهد بزرگوارش پیشکش کرده بود. (۱)( عيون اخبار الرضا، ج ۲، باب ۴۰، حدیث ۱۰، ص ۱۴۲.) 

اشعار دعبل بن على خزاعی رحمة الله عليه و قصیده اش در صفحات آخر ذکر می شود.

 

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه