زندگانی امام علی ابن موسی الرضا- مناقب الرضا  ( صص87-89 ) شماره‌ی 6262

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > تحريک فضل بن سهل بر ولايتعهدی امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

روایان اخبار خلفا نقل کرده اند هنگامی که مأمون خواست علی بن موسی را به خلافت برگمارد و با خود اندیشه میکرد در این باره فضل بن سهل را احضار کرد و تصمیم خود را به او اعلام نمود و دستور داد برای اینکه در این خصوص تصمیم قطعی گرفته شود برادرش حسن بن فضل را در جریان بگذارد در این باره هنگامی که حسن از اراده مأمون با خبر شد بر وی گران آمد و خاطر نشان کرد هرگاه نظریه خلیفه لباس عمل بخود بپوشد خلافت از خاندان او بیرون خواهد رفت؟ مأمون اظهار داشت : من با خدای تعالی تعهد کرده ام که هرگاه بر برادرم امین مخلوع پیروز شدم؟ خلافت را به برترین فرزندان ابوطالب واگذار نمایم و امروز در روی زمین داناتر و با فضیلت تر از او احدی را نمی شناسم.

متن

فضل بن سهل بفرمان مأمون برای بیعت ولا يتعهدی با حضرت رضا - علیه السلام . با لباس سبز اعلام کرد که در روز پنجشنبه ۷ رمضان ۲۰۱ ۵ حاضر شوند

روایان اخبار خلفا نقل کرده اند هنگامی که مأمون خواست علی بن موسی را به خلافت برگمارد و با خود اندیشه میکرد در این باره فضل بن سهل را احضار کرد و تصمیم خود را به او اعلام نمود و دستور داد برای اینکه در این خصوص تصمیم قطعی گرفته شود برادرش حسن بن فضل را در جریان بگذارد در این باره هنگامی که حسن از اراده مأمون با خبر شد بر وی گران آمد و خاطر نشان کرد هرگاه نظریه خلیفه لباس عمل بخود بپوشد خلافت از خاندان او بیرون خواهد رفت؟ 

 مأمون اظهار داشت : من با خدای تعالی تعهد کرده ام که هرگاه بر برادرم امین مخلوع پیروز شدم؟ خلافت را به برترین فرزندان ابوطالب واگذار نمایم و امروز در روی زمین داناتر و با فضیلت تر از او احدی را نمی شناسم. 

پس چون از تصمیم قطعی او حسن و فضل آگاه شدند از مخالفت با مأمون خودداری کردند و با رأی وی موافقت نمودند پس آنان را به حضور حضرت رضا - علیه السلام - فرستاد برادران شرفیاب شدند مقام امامت از اراده مأمون باخبر ساختند. حضرت از پذیرش خواسته مأمون امتناع فرمود، آنها اصرار زیاد کردند که چاره ای غیر از پذیرش ندارید؟ حضرت ناچار با اراده مأمون موافقت نمود فرستادگان به حضور مأمون برگشتند و موافقت حضرت رضا علیه السلام - را اعلام کردند مأمون شاد شده و در روز پنجشنبه جلوس کرده و خواص دربار و لشکریانش را حضور یافتند پس از تشکیل جلسه فضل بن سهل علت انعقاد جلسه را به حاضرین اعلام نمود که رأی مأمون است حضرت علی بن موسى - عليه السلام - را وليعهد خود قرار دهد و آن جناب را به نام (رضا) نامید و امر کرد به فرمان مأمون لباس سبز بپوشید و پنجشنبه دیگر برای بیعت با آن جناب حاضر شوید؟ به افتخار این ولایتعهدی حقوق یکسال را شما قبلاً دریافت می نمائید.

چون روز پنجشنبه ۷ رمضان سال ۲۰۱ هـ فرا رسید طبقات مختلف مردم لباس سبز پوشیدند از سپهسالاران و درباریان و قاضیان و سایر افراد به دربار مأمون رفتند، مأمون جلوس کرد و دو (۲) تشک بزرگ بر روی هم گستردند تا برابر باشد با نشمینگاه مأمون برای حضرت رضا جنابش با لباس سبز و عمامه و شمشیر حمایل کرده بر روی آن تشک جلوس فرمود مأمون اول دستور داد پسرش عباس بن مأمون با حضرت بیعت کند حضرت رضا علیه السلام دست خود را به این کیفیت بلند نمود پشت دست مقابل صورت مبارکش و کف دستش برابر با مردم بود، پس مأمون گفت : دست خود را دراز کنید تا مردم با شما بیعت کنند؟

 پس حضرت رضا - عليه السلام - فرمود : همانا رسول الله این چنین با مردم بیعت میکرد پس بیعت کردند مردم در حالی که دست مبارکش بالای همه دستها قرار می داد «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيديهم دست (قدرت) خدا بالای تمام دست ها است. 

در آن روز (کیسه های) زر در میان حاضرین پخش شد و خطیبان و شاعران در فضائل و شخصیت حضرت رضا - علیه السلام - سخنرانی کردند و شعرها سرودند مأمون قدم بی سابقه ای برداشت پس ابو عباد فرزند مأمون عباس را طلبید او با سرعت آمد و دست پدرش را بوسیده و کنار او نشست بعد محمد بن جعفر را خواند فضل بن سهل بلند شو بیا او آمد نزدیک مأمون ایستاد ولیکن دست او را نبوسید به او گفتند برو و جایزه ات را بگیر مأمون که گویا از بی اعتنائی وی متأثر شده بود او را طلبید و دستور داد برو سر جایت بنشین رفت نشست بعد از این ابو عباد یکی یکی از حاضرین را میخواند از علوی و عباسی و جوائز خود را می گرفتند تا تمام شد جایزه ها؟

( سپس مأمون از حضرت رضا علیه السلام تقاضا کرد به مبارکی این روز فرخنده خطبه ای انشاء فرماید.)

 حضرت با کمال حشمت و سطوت بر پا ایستاد و خطبه کوتاهی به این مضمون ایراد فرمود : 

«فَحَمدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَيْهِ وَقَالَ - عليه السلام - إِنَّ لَنَا عَلَيْكُم حَقًّا بِرَسُولِ اللَّهِ وَلَكُم عَلَيْنَا حَقًّا بِهِ فَإِذا أَنْتُمْ أَدَّيْتُم إِلَيْنَا ذلِكَ، وَجَبَ عَلَيْنَا الحق لكم».

حضرت - علیه السلام - ستایش خدا را بجا آورد و فرمود: همانا ما بر اثر نسبتی که با رسول خدا داریم بر شما حقی داریم و شما نیز بر ما حقی دارید و هرگاه شما حق ما را به ما دادید بر ما واجب است که حق شما را رعایت نمائیم. و غیر از این بیانات دیگری نفرمود در این مجلس .(۱)( ارشاد مفید - قدس سره - ، ص ۳۱۱، طبع نجف.)

مخاطب

جوان ، میانسال

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه