هارون پس از شهید نمودن حضرت موسی بن جعفر - علیه السلام - در زندان بغداد مریض شد
هارون - لعنة الله عليه - اوصاف خراسان را شنیده بود امر کرد معماران از آن نقشه برداشتند و به او گفتند خراسان بسیار بزرگ است چون شنید در آنجا یکی از علويين خروج کرده برای برقراری نظم حکومت خویش در آن منطقه فضل بن يحيى برمکی را با تشریفات مخصوصی استاندار خراسان گردانید، فضل مدت دو سال در آن سرزمین به عدل و داد حکومت کرد و طوری رفتار کرد که همه از او راضی بودند.
پس از دو سال هارون فضل بن یحیی را به بغداد خواست و بجای او علی بن عیسی بن ماهان را فرستاد علی بن عیسی مردی ستمکار و ظالمی نابکار بود آنقدر از مال مردم گرفت به اتکاء قدرت هارون که همه به تنگ آمدند، هیچکس را بر جان و مال خود اطمینان نبود از آن همه ثروت مقدار ناچیزی که آن هم در تاریخ بی سابقه است به رسم هدیه برای هارون فرستاد هدیه علی بن عیسی بقدری زیاد بود که هارون برای تنبیه برمکیان دستور داد تمام وزراء و فرماندهان لشکر با یحیی بن خالد و فرزندانش در میدان بزرگ عمومی شهر بغداد به نمایش بگذارند و به معرض تماشا بگذارند.
هدایای علی بن عیسی ماهان که از خراسان برای هارون فرستاده بود
۱ - هزار نفر غلام ترک که در دست هر یک جامه مخصوصی بود.
۲ - هزار نفر کنیز ترک که در هر دست یک جامه های طلا یا نقره بود.
۳ - صد غلام هندی که در دست هر یک تیغ های هندی بود.
۴ - پنج فیل نر و ده فیل ماده با پوششهای طلائی و نقره ای که فیلهای ماده با گهواره های زرین بودند.
۶ - پشت سر فیلها بیست رأس اسب با زینهای طلائی و سر نعلهایشان طلاکه تجهیزات اسبها آراسته به جواهرات بدخشی و فیروزه های عالی بود.
۷ - شش رأس اسبهای گیلانی و دویست رأس اسبهای خراسانی و بیست شاهین شکاری.
- هزار شتر که سیصد رأس آن با گهواره های مخمل زرین آراسته بود.
۹ - پانصد هزار و سیصد پارچه بلور.
۱۰ - بیست گردن بند جواهر و سیصد هزار گردن بند مروارید.
۱۱ - دویست دست چینی فغفوری.
۱۲ - سیصد پرده عالی.
۱۳ - دویست تخته فرش قالی و غیره( ۱)( نقل از زندگانی امام هشتم تألیف موسی خسروی، نقل از تاریخ بیهقی ص ۵۰۳ كاتب تأليف أبو الفضل محمد حسين)
هارون از یحیی پرسید در زمان استانداری فرزندت فضل این هدایا کجا بود؟
یحیی در پاسخ گفت : در خانه صاحبان آن بود، گرچه هارون از این سخن غضبناک شد ولیکن یحیی کاملاً او را به وخامت اوضاع خراسان در جریان گذاشت گفت : خراسان منطقه ای پهناور است و دشمنی مانند ترکان در آن ناحیه هستند، مردم از دست علی بن عیسی به تنگ آمده اند و سر به شورش گذاشتند. رافع بن لیث سیار که از طرف خود علی بن عیسی فرماندار ماوراء النهر بود شورش کرد و الشكر على بن عيسی را شکست داد که علی بن عیسی ناچار شد از هارون درخواست کمک کرد.
حمزة بن عبد الله خارجی که حدود سیستان با سی هزار سپاه مجهز دستور داد هر پانصد نفر به یک طرف خراسان حمله کنند و دست نشاندگان بنی عباس را در هر کجا یافتند بکشند و اموالشان را به غنیمت برند و آشوب حكيم بن عطا ملقب المقنع که ادعای خدائی کرد و هر شب ماهی از چاه در می آورد که ۲۰۰ متر اطراف را روشن میکرد و دیگر بابک خرم دین هارون محمد امین را در بغداد گذاشت و با مأمون به طرف خراسان با مریضی از راه ری - گرگان - اسفراین بطرف مرو حرکت کرد.
هرون برای محمد امین فرزند زبیده در سال ۱۷۵ هـ بیعت گرفت و محمد امین پنج ساله بود و چون لیاقت و استعداد مأمون را دید در سال ۱۸۳ هـ برای مأمون بیعت گرفت و در سال ۱۸۴ هـ به حج رفت و هر دو را در کنگره بی نظیر حج در مکه به مردم معرفی کرد و عهدنامه امضاء شده را به خانه کعبه آویخت و در سال ۱۸۸ هـ فرزند سومش قاسم را هم شریک ولایتعدی نمود هارون پس از شهادت امام کاظم علیه السلام - در زندان سندی بن شاهک در بغداد ۲۵ ماه رجب ۱۸۳ هـ. (۱) ( نقل از زندگانی حضرت رضا (ع)، تألیف عمادزاده، ج ۱، ص ۱۹۵، و منتهی الامال.)