حضرت رضا میفرماید: صفات خداوند بزرگ نشان وجود اویند و اسمای او وسیله ای برای درک او و از طریق مخلوقاتش به سوی او هدایت میشوند تا جوینده ی مشتاق به دیدن از طریق چشم و شنیدن از راه گوش و لمس کردن دست و احاطه ی قلب نیازی نداشته باشد .
پس اگر صفات او - ثنایش بلند باد بر او دلالت نکند و اسمایش به سوی او فرا نخواند و مردمان حقیقت دان معنای آن را درک نکنند عبادت مردم تنها برای اسما و صفات او خواهد بود بدون آن که معنا را بنگرند و اگر چنین باشد، معبود چیزی است غیر از خدا چون صفات و اسمای او چیزی غیر از او هستند؛ و لكن بدل على الله عز وجل بصفاته و يدرك بأسمائه ويستدل عليه بخلقه حتى لا يحتاج في ذلك الطالب المرتاد إلى رؤية عين ، و لا استماع أذن و لا لمس كف و لا إحاطة بقلب ، فلو كانت صفاته جل ثناؤه لا تدل عليه و أسماؤه لا تدعو إليه و المعلمة من الخلق لا تدركه لمعناه كانت العبادة من الخلق لأسمائه وصفاته دون معناه، فلولا إن ذلك كذلك لكان المعبود الموحد غير الله تعالى لأن صفاته و أسماءه غيره.(1) ۱ و ۲ . مسند الإمام الرضا ، ج ۲، كتاب الاحتجاجات، ص ۸۹. )
نیز حضرت می فرمایند همه ی صفات و اسمای الاهی بر کمال و وجود دلالت می کنند و بر احاطه دلالتی ندارد؛ چنان که بر حدود چهارگوش و سه گوش و شش گوش دلالت میکند زیرا شناخت خداوند والا و پیراسته تنها با صفات و اسما دست یافتنی است و از طریق محدود کردن با طول و عرض و ارتفاع و کمیت و رنگ و وزن و امثال اینها فهمیدنی نیست و هیچ یک از این امور بر خداوند بزرگ و منزه روا نیست تا مردم با شناخت نفوس خودشان به گونه ی ضروری که پیش از این گفتیم به شناخت خداوند پی برند ؛ و الصفات و الأسماء كلها تدل على الكمال و الوجود و لا تدل على الإحاطة، كما تدل على الحدود التي هي التربيع و التثليث و التسديس لأن الله عز و جل و تقدس تدرك معرفته بالصفات و الأسماء و لا تدرك بالتحديد بالطول والعرض والقلة والكثرة و اللون و الوزن و ما أشبه ذلك و ليس يحل بالله جل و تقدس شيء من ذلك حتى يعرفه خلقه بمعرفتهم أنفسهم بالضرورة التي ذكرنا .(2) ۱ و ۲ . مسند الإمام الرضا ، ج ۲، كتاب الاحتجاجات، ص ۸۹. )
نیز در پاسخ به این سؤال عمران درباره ی این که خداوند در چه چیزی است و آیا چیزی به او احاطه می یابد و آیا از چیزی به چیز دیگر دگرگون می شود و آیا به چیزی نیازمند است؟ حضرت فرمودند: ای عمران به تو میگویم - پس خوب فکر کن - این پرسش تو از پیچیده ترین مسائلی است که برای مردم مطرح می شود و کسی که عقل او رخت بر بسته از علم بی بهره است این مسأله را نمی فهمد؛ اما خردمندان با عدالت و انصاف از فهم آن عاجز نيستند؛ في أي شيء هو ؟ و هل يحيط به شيء؟ و هل يتحوّل من شيء إلى شيء ؟ أو به حاجة إلى شيء ؟ أخبرك يا عمران فاعقل ما سألت عنه فإنه من أغمض ما يرد على المخلوقين في مسائلهم و ليس يفهمه المتفاوت عقله العازب علمه و لا يعجز عن فهمه أولوا العقل المنصفون.(1) 1. مسند الإمام الرضا ، ج ۲، كتاب الاحتجاجات، ص ۹۱ . )
بنابراین اگر عقل منصف بوده از آلودگی تفریط و افراط و پلیدی مغالطه در ماده و صورت قیاس فکری در امان باشد و بعضی از مقدمات، آن را از نتایج باز ندارد و علم آن از کوچکترین ذره ی مؤثر در استدلال غافل و غایب نباشد، چنین عقلی بر فهم پیچیده ترین معارف یعنی توحید و بی نیازی خداوند از ماسوی و نیازمندی ماسوی به خداوند سبحان چیره می گردد.
این تشویق به برهان عقلی و بر حذر داشتن از قیاس موهومی است که از طریق تدبر در قرآن به دست می آید در حالی که مستنطق آن یعنی انسان کامل معصوم نیز آن را گواهی میکند. چنان که حضرت رضا می فرمایند : ... به واسطه ی عقلها آدمیان به خداوند معتقد میشوند؛ و بالعقول يعتقد التصديق بالله .(2) ۲ و ۳. همان ، ص ۱۲۳ ، ح ۱۱ . )
نیز میفرمایند: آنچه در مخلوقات است در خالق آنها یافت نمی شود و آنچه در مورد مخلوق ممکن است در صانع آن ممتنع است؛ فكل ما في الخلق لا يوجد في خالقه و كل ما يمكن فيه يمتنع في صانعه .(3) ۲ و ۳. همان ، ص ۱۲۳ ، ح ۱۱ . ) چون حضرت با فرمایش نخست که ... به واسطه عقلها ... » به برهان فرا خوانده اند و با این فرمایش : «آنچه در مخلوقات است ... انسان را از مغالطه بر حذر می دارند؛ مغالطه ای خلق را با خالق می سنجد و خصوصیات مخلوق را به خالق سرایت میدهد.
203
تفاوت مراتب حجب بر اساس مراتب توجه به نفس
خداوند سبحان نوری است که هرگز تاریکی ندارد پس نه او را حجابی است و نه او در پشت پرده است. چنان که حضرت رضا ع می فرماید: ... حجاب هایی که بعضی از بعضی دیگر است تا روشن شود که میان او و ذاتش جز آن پرده ها، حجابی
نیست ... ؛ حجب بعضها عن بعض ليعلم أن لا حجاب بينه و بينها غيرها ... (2) . همان، ص ۱۲۳ ، ح ۱۱ . ) ؛
یعنی اصلا برای خدا هیچ حجابی وجود ندارد؛ نه ذات او حجاب ذاتش است و نه غير او حجاب او، بلکه او شاهد ذاتش است چنان که غیر خود را می بیند. بنابراین میان خدا و اشیا، حجابی جز خود اشیا نیست .
همان گونه که مضاف در اضافه ی اشراقی عین اضافه است، نه غیر آن ؛ یعنی میان مضاف و مضاف الیه چیزی جز مضاف وجود ندارد محجوب در این حجاب نیز عین حاجب است پس میان محجوب و محجوب عنه چیزی جز خود محجوب نیست و تا زمانی که محجوب به خود توجه دارد همچنان در حجاب است، اما هنگامی که توجه به نفس خود را قطع کند و به سوی خالق خود بازگردد، پس میان او و خدا حجابی نمیماند و در حد توان او را میبیند و پس از آن با نور الاهی اشیا را مینگرد .
حضرت رضا ع می فرماید : ... آیا فرموده ی حضرت رسول را نشنیده ای که از فراست و زیرکی مؤمن بر حذر باشید. چون او با نور خداوندی می نگرد؛ اما بلغك قول رسول الله ﷺ : اتقوا فراسة المؤمن فإنه ينظر بنور الله . گفت : آری شنیده ام . حضرت فرمود: هر مؤمنی فراستی دارد که خداوند را به اندازه ی ایمان و بصیرت و علم خود میبیند؛ و ما من مؤمن إلا و له فراسة ينظر الله على قدر إيمانه و مبلغ استبصاره و علمه.(1) ۱ . مسند الإمام الرضا ، ج ۲، کتاب الاحتجاجات، ص ۱۳۳ ، ح ۱۵ . )
پس حجاب همان توجه به نفس با نگاه استقلالی است که از آن به هوا یاد شهودی نسبت به معلول قوام یافته ای است که از شهود علت مقوم خود، جدا نمی شود. چون آینه تنها از صورتی خبر میدهد که در آن منعکس است و فقط به آن صورت هدایت میکند پس هرگاه توجه قوی به هوای نفس باشد، حجاب غلیط می شود، اما توجه به نفس با ملاحظه آن که نفس آینه ی حق است، همان علم است و هرگاه این توجه ضعیف باشد، حجاب رقیق است .
حضرت رضا در پاسخ کسی که از محجوب بودن خداوند سبحان پرسید، با اشاره به همین معنا فرمودند: محجوب بودن خداوند نسبت به خلق به سبب گناهان زیاد آنان است ولی هیچ چیز از لحظات شب و روز بر خداوند پوشیده نیست ؛ إن الحجاب عن الخلق لكثرة ذنوبهم ، فأما هو فلا تخفى عليه خافية في آناء الليل و النهار.
راوی پرسید پس چگونه است که حس بینایی او را درک نمی کند؟ حضرت فرمودند: به دلیل تفاوتی که میان خداوند و خلق اوست و خداوند بلند مرتبه تر از آن است که دیده ای او را ببیند یا وهمی او را احاطه کند یا عقلی او را در یابد ... ؛ للفرق بينه و بين خلقه الذين تدركهم حاسة الأبصار، ثم هو أجل من أن تدركه الأبصار أو يحيط به وهم أو يضبطه عقل... .(1) ۱ . مسند الإمام الرضا ، ج ۱، كتاب التوحيد، ص ۲۷ ، ح ۲۷ . )
پس حجابی جز گناه نیست و گناهکار تا زمانی که گناهکار است، محجوب است و کسی که گناه کند و به سبب گناه محجوب باشد و در این حال بمیرد، بدون آن که با انا به حجاب گناه را پاره کند در پرده ای از عصیان و طغیان به سر میبرد؛ «كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون * كلا إنهم عن ربهم يومئذ المحجوبون * ثم إنهم لصالوا الجحيم ..»(2) ۲. سوره ی مطففین ، آیات ۱۴ - ۱۶ .)
224