سلطان سریر ارتزاق  ( ص 12 ) شماره‌ی 6129

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > امامان معصوم > امام رضا (عليه السلام) > امامت امام رضا (عليه السلام) > نصوص صريح > نص بر امامت امام رضا (عليه السلام)

خلاصه

سالها میگذرد و کودک کم کم بزرگ میشود ایشان از زمان تولد در مدینه و در خدمت پدر بزرگوارش به سر برده و از محضر ایشان بهره مند میشدند تا سال ۱۷۹ هجری قمری که هارون به مدینه آمد و امر کرد تا حضرت موسی ابن جعفر الله ) را شبانه گرفته و به بصره بردند آن مظلوم مدتی در حبس مردی به نام ) عیسی ابن جعفر بود. هارون به او دستور داد تا امام کاظم را به شهادت برساند اما عیسی این امر را بد شمرد و از این کار امتناء ورزید. وقتی دلیل کارش را هارون پرسیده بود برای هارون نوشت که من از موسی کاظم به جز عبادت و بزرگواری چیزی ندیده ام هارون مجبور شد آن سرور گرامی را به بغداد بخواند.

متن

 تصریح به امامت

سالها میگذرد و کودک کم کم بزرگ میشود ایشان از زمان تولد در مدینه و در خدمت پدر بزرگوارش به سر برده و از محضر ایشان بهره مند میشدند تا سال ۱۷۹ هجری قمری که هارون به مدینه آمد و امر کرد تا حضرت موسی ابن جعفر الله ) را شبانه گرفته و به بصره بردند آن مظلوم مدتی در حبس مردی به نام ) عیسی ابن جعفر بود. هارون به او دستور داد تا امام کاظم را به شهادت برساند اما عیسی این امر را بد شمرد و از این کار امتناء ورزید. وقتی دلیل کارش را هارون پرسیده بود برای هارون نوشت که من از موسی کاظم به جز عبادت و بزرگواری چیزی ندیده ام هارون مجبور شد آن سرور گرامی را به بغداد بخواند.

زندانی بغداد

در مدت زمان چهارده سال که در بغداد زندانی بود روزها روزه و شب ها را به عبادت می پرداخت تا آن که در ماه رجب سال ۱۸۳ هجری قمری حضرت را به نه دانه خرما مسموم نمود و برای اینکه از خشم شیعیان در امان باشد بدن او را بالای جسر (زندان) بغداد گذاشت و صورت مبارکش را گشود و شیعیان را ندا داد تا او را ببینند و باور کنند که در مدت زمان زندان صدمه ای جسمانی به حضرت وارد نشده مردم می آمدند و ایشان را نگاه می کردند.

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کار گرافیکی ، سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی