خاک قبله
آن روز حضرت رضا الله مرا صدا کرد و فرمود: «ابوصلت می خواهم کاری برایم انجام دهی
با خوشحالی گفتم بفرمایید چه خدمتی از من برمی آید؟» امام فرمود: «داخل بقعه هارون شو از چهار طرف قبر او، چهار مشت خاک برای من بیاور با عجله رفتم و کاری را که ایشان گفته بود، انجام دادم. وقتی خاک ها را به خدمت امام آوردم ایشان هر کدام از خاک ها را بو کرد. خاک یک جهت را نگه داشت و بقیه را دور ریخت. آنگاه فرمود: این خاک مربوط به سمت قبله است. مأمون می خواهد قبر مرا پشت قبر پدرش قرار دهد تا قبر «هارون قبله قبر من باشد. اما موقع دفن کردن من در جایی که مأمون میخواهد مرا دفن کند، به سنگ بزرگی میرسند که هر چه کلنگ میزنند نمیتواند آنرا خرد کنند. پس آنها را راهنمایی کن که سمت قبله را به شیوه ای که به تو می آموزم بکنند. موقع حفر قبر در جهتی که سر مرا می خواهند قرار دهند، رطوبتی ظاهر میشود پس دعایی را که به تو خواهم آموخت بخوان. یکدفعه آب جاری میشود و داخل آن آب چند ماهی کوچک می بینید. نانی به تو خواهم داد که در آن موقع باید ریز کنی و برای ماهی ها بریزی وقتی ماهیها تمام نانها را خوردند، ماهی بزرگ ظاهر میشود و ماهیهای کوچک را می بلعد و ناپدید میشود. در این هنگام دستت را بر آب بزن و دعای دومی که به تو می آموزم بخوان. پس از آن آب به زمین فرو میرود و قبر من خشک میشود. با ناراحتی به سخنان حضرت گوش کردم و وقتی سخن ایشان تمام شد پرسیدم: چه اتفاقی دارد می افتد؟ مگر میخواهید ما را تنها بگذارید؟» امام درباره شهادتش با من صحبت کرد. من اشک می ریختم و حضرت سخن می گفت و به من دلداری می داد و از دیدار نزدیکش با رسول خدا و پدرانش میگفت گریان پرسیدم: «زمان آن روز کی است؟ امام فرمود: «به زودی آن ستمگر مرا به مجلسش دعوت میکند. آن روز تو بیرون امارت منتظرم باش. اگر موقع خروج سرم را نپوشانده بودم به نزد من بیا و اگر سرم را پوشانده بودم، همراهم بیا ولی با من حرف نزن حضرت رضا چه راحت درباره دل کندن از دنیا حرف میزد.
صص 91-90
مشهد الرضا
«طوس» قدمگاه امام رضا به سمت مشهدشان در «سناباد» است. «سناباد روستای آبادی در دو منزلی «طوس» بوده است. هنگامی که امام وارد طوس گردید وارد باغ «حميد بن قحطبه طائی در بین روستای «سناباد» و «نوغان شد. اهمیت این منزل که در باغ بزرگی قرار داشت از آن جهت بود که مقبره «هارون الرشید» در آن قرار داشت. همان مکانی که حضرت الله خبر داده بود که در آنجا دفن میشود جایی که امروز مشهد ما و قبله گاه امید ما در «ایران» است. حضرت در داخل باغ به کنار قبر هارون» رفت و فرمود: «این موضع تربت من است و من اینجا دفن خواهم شد و به زودی خداوند این مکان را محل تردد شیعیان و دوستان من قرار میدهد. به خدا سوگند که اگر شیعه ای مرا زیارت کند و بر من درود بفرستد؛ شفاعت ما اهل بیت و بخشش و رحمت خداوند بر او واجب میشود. سپس در همان مکان رو به قبله ایستادند و نماز خواندند.
صص 96-95