پنجره فولاد  ( صص 40-39 ) شماره‌ی 6052

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره سياسی > ولايتعهدی > قبول با اکراه

خلاصه

مأمون از آمدن امام (ع) بسیار خوش حال است. برای همین دستور میدهد به نام اش سکه بزنند و در خطبه ها نام اش را بیاورند و برای سلامتی اش دعا کنند میخواهد خلافت را هم به امام بدهد سه بار میرود و دست خالی بر می گردد. هر بار میشنود اگر خلافت حق خدا بر توست حق نیست که حقت را به کس دیگری ببخشی و اگر حق تو نیست، چگونه حقی را که از آن تو نیست میبخشی؟ بار آخر مأمون با تعدای سرباز عصبانی میرود و خوش حال بر میگردد میگوید ابالحسن (ع) پذیرفت تا ولی عهد باشد.

متن

ولی عهد اجباری

مأمون از آمدن امام (ع) بسیار خوش حال است. برای همین دستور میدهد به نام اش سکه بزنند و در خطبه ها نام اش را بیاورند و برای سلامتی اش دعا کنند میخواهد خلافت را هم به امام بدهد سه بار میرود و دست خالی بر می گردد. هر بار میشنود اگر خلافت حق خدا بر توست حق نیست که حقت را به کس دیگری ببخشی و اگر حق تو نیست، چگونه حقی را که از آن تو نیست میبخشی؟ بار آخر مأمون با تعدای سرباز عصبانی میرود و خوش حال بر میگردد میگوید ابالحسن (ع) پذیرفت تا ولی عهد باشد.

تمامی دودمان را آزمود

در زمان بیعت مأمون با ابالحسن (ع) در قضیه ی ولایت عهدی عباسیان بسیار اعتراض کردند مأمون در نامه ی خود به حضرت و در واقع در پاسخ به اعتراض ها نوشت :

...مأمون در مسأله مهم [ ولایت عهدی ] با خدا مناجات ها داشته و از او طلب خیر کرده و شب و روز از پروردگار خواسته است تا آنچه مورد رضای اوست به وی الهام شود. 

خلیفه ... به تحقیقش در میان عباسیان و علویان پرداخت .... تا همگان را شناخت و تمامی دودمان را آزمود و از آن میان تنها «علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسين بن على بن ابی طالب را شایسته ترین یافت ...

این عهدنامه را مأمون به دست خود در تاریخ دوشنبه هفتم ماه رمضان سال ۲۰۱ ق به رشته ی تحریر در آورد.

مخاطب

جوان ، میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کتاب معارفی