قدمگاه عشق  ( صص 13 ) شماره‌ی 6031

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره فردی ‌ عبادی > نماز > سجده شکر

خلاصه

یکی از یاران امام اله به نام احمد بن محمد» می گوید: من و چند نفر دیگر به خدمت امام رسیدیم موقع برگشتن، آن حضرت به من فرمودند: تو بنشین و نزد من بمان وقتی همراهانم رفتند و من ماندم چند سؤال داشتم. ایشان جوابم را دادند تا پاسی از شب گذشت. می خواستم خدا حافظی کنم فرمودند: امشب را همین جا بمان»، آنگاه رختخواب را به من نشان دادند و خود به اتاقشان رفتند. خیلی خوشحال شده بودم. به سجده افتادم و خدا را شکر کردم که محبت امام الله را نصیب من کرد؛ زیرا از میان ما چند نفر، امام الله فقط به من اجازه داد بمانم. اما در همین وقت دیدم امام برگشتند. دست مرا گرفتند و فشار دادند و فرمودند: ای احمد امير المؤمنين على اللا به عیادت شخصی رفته بود موقع برگشتن به او فرمود: عیادت من باعث نشود که خودت را از دیگران بالاتر بدانی پرهیز کار باش تا خدا به تو بزرگی و سربلندی ببخشد در حقیقت امام می خواستندبا این کلام علی به من هشدار دهند که نباید مغرور شوم.

متن

 سجده شکر

یکی از یاران امام اله به نام احمد بن محمد» می گوید: من و چند نفر دیگر به خدمت امام رسیدیم موقع برگشتن، آن حضرت به من فرمودند: تو بنشین و نزد من بمان وقتی همراهانم رفتند و من ماندم چند سؤال داشتم. ایشان جوابم را دادند تا پاسی از شب گذشت. می خواستم خدا حافظی کنم فرمودند: امشب را همین جا بمان»، آنگاه رختخواب را به من نشان دادند و خود به اتاقشان رفتند. خیلی خوشحال شده بودم. به سجده افتادم و خدا را شکر کردم که محبت امام الله را نصیب من کرد؛ زیرا از میان ما چند نفر، امام الله فقط به من اجازه داد بمانم. اما در همین وقت دیدم امام برگشتند. دست مرا گرفتند و فشار دادند و فرمودند: ای احمد امير المؤمنين على اللا به عیادت شخصی رفته بود موقع برگشتن به او فرمود: عیادت من باعث نشود که خودت را از دیگران بالاتر بدانی پرهیز کار باش تا خدا به تو بزرگی و سربلندی ببخشد در حقیقت امام می خواستندبا این کلام علی به من هشدار دهند که نباید مغرور شوم.

مخاطب

میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب داستان كوتاه ، کتاب داستان بلند و رمان ، کتاب معارفی