350 پرسش در محضر علی ابن موسی الرضا(ع)  ( صص 66-63 ) شماره‌ی 6000

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > توحيد > صفات خداوند

خلاصه

فتح بن يزيد جرجانی گوید از حضرت رضا درباره قول خدای تعالى هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ شنیدم که می فرمود: السَّمِيعُ الْبَصِيرُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ مُنْشِئُ الْأَشْيَاءِ وَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ الصُّورَ لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُونَ لَمْ يُعْرَفِ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَلَا الْمُنْشِئُ مِنَ الْمُنْشَإِ لَكِنَّهُ الْمُنْشِئُ فَرْقُ بَيْنَ مَنْ جَسَّمَهُ وَ صَوَّرَهُ وَ أَنْشَأَهُ إِذْ كَانَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ وَ لَا يُشْبِهُ هُوَ شَيْئاً.

متن

فرق میان اسماء خداوند و مخلوقین

فتح بن يزيد جرجانی گوید از حضرت رضا درباره قول خدای تعالى هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ شنیدم که می فرمود:

السَّمِيعُ الْبَصِيرُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِي لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ مُنْشِئُ الْأَشْيَاءِ وَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ الصُّورَ لَوْ كَانَ كَمَا يَقُولُونَ لَمْ يُعْرَفِ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِ وَلَا الْمُنْشِئُ مِنَ الْمُنْشَإِ لَكِنَّهُ الْمُنْشِئُ فَرْقُ بَيْنَ مَنْ جَسَّمَهُ وَ صَوَّرَهُ وَ أَنْشَأَهُ إِذْ كَانَ لَا يُشْبِهُهُ شَيْءٌ وَ لَا يُشْبِهُ هُوَ شَيْئاً.

سمیع است یعنی شنوا است بصیر است یعنی بینا است واحد است یعنی متفرد بذات است احد است یعنی متفرد به معنی است صمد است یعنی بزرگی منتهی به او است ولد نمی آورد و کسی از او متولد نمیشود و احدی نظیر و مساوی با او نیست. ایجاد کننده اشیاء است. ترکیب آورنده اجسام است و تصویر کننده صورت ها است و اگر خداوند چنین است که بعضی میگویند و بغیر آنچه ذکر شد وصفش میکنند خالق از مخلوق شناخته نمی شود و ایجاد کننده از ایجاد شده تمیز نمی یابد لیکن او ایجاد کننده است کسانی را که مجسم نموده و مصور فرموده و ایجاد نموده زیرا که او موجودی است که چیزی به او شباهت ندارد و او به چیزی شباهت ندارد.

 عرض کردم بلی فدای وجودت تصدیق نمودم به آنچه فرمودی لكن فرمودی خدا احد است و صمد است و فرمودی که به چیزی شباهت ندارد خدا واحد است و انسان واحد است آیا وحدانیت این شباهت به دیگری ندارد؟

فرمود:

يَا فَتْحُ أَحَلْتَ ثَبَّتَكَ اللَّهُ تَعَالَي إِنَّمَا التَّسْبِيهُ فِي الْمَعَانِي فَأَمَّا فِي الْأَسْمَاءِ فَهِيَ وَاحِدَةٌ وَ هِيَ دَلَالَةٌ عَلَي الْمُسَمَّي .

ای فتح خدا یقین تو را ثابت بدارد مقصود تشبیه در معنی است که در مقام منفی است اما در اسماء مفاد واحد در انسان و در خدا متحد است و آن دلالت کردن بر مسمی است و لیکن در معنی چنین نیست زیرا که انسان که گفته میشود واحد است مقصود اخبار از این است که یک جثه است و دو جنه نیست.

 پس نفس انسان یکی نیست زیرا که اعضاء او مختلف است و الوان و متغایر است و بسیار است و یکی نیست و مرکبست از اجزائی که هر جزء غیر جزء دیگر است و مساوی با جزء دیگر نیست خون او غیر گوشت او است و گوشت او غیر خون او است و پی او غیر رگهای او است و موی او غیر بدن او است و سیاهی او غیر سفیدی او است و همچنین سایر آنچه در او خلق شده است و یا غیر انسان از سایر مخلوق پس انسان واحد است در اسم و در معنى واحد نیست و خدای عز و جل واحدی است که غیر از او واحدی نیست و اختلاف و تفاوت و زیاده و نقصان در او نیست. 

پس انسان مخلوق مصنوع که مرکب است از اجزاء مختلفه و جواهر متکثره غیر از این است که مجموع واحد است و یک چیز است یعنی مراد از این واحد بالاجتماع واحد در اسم است و مراد از اختلاف و عدم صدق واحد بر انسان مختلف در معنی است پس مطمح نظر معنی است نه لفظ».

فتح گوید: عرض کردم فدای وجودت عقده مرا گشودی خداوند عقده ترا بگشاید پس تفسير كن اللطيف الْخَبِيرُ را از برای من چنانچه «الواحد» را تفسیر نمودی چه من میدانم که لطافت خدا غیر لطافت خلق او است به جهت اینکه فرق است میان خالق و مخلوق و ليكن من دوست دارم که مطلب را برای من تشریح کنی.

حضرت فرمود:

ای فتح ما لطیف را اطلاق کنیم بر خلق لطیف و با لطافت و علم و دانائی او به چیز لطيف و خلق غير لطيف نیز گوئیم و در خلق لطیف از حیوانات کوچک چون پشه به اقسام و انواع آن که از جمله است پشه که کوچکتر است از همه انواع خود صنایع و لطایفی بکار رفته است که به چشم معلوم نمی شود و چشم آن را نتواند رؤیت نمود بلکه از جهت کوچکی آن نر و ماده آن از هم تمیز داده نمیشود و جدید و قدیم آن را تشخیص نمی توان داد. پس چون ملاحظه کنیم کوچکی این حیوان را در مقام لطافت این حیوان و راه یافتن آن به سیر کردن در منازل قريبه و بعیده و گریختن آن از اسباب مرگ و جمع نمودن آنچه مصلحت او است از اغذیه از آنچه در معظم دریاها و آبها است و در پوستهای درختان است و در بیابانها است با آب علف و غیر آن است و در فهمیدن بعضی از بعضی دیگر زبان آن را و فهمیدن اولاد آنها از آنها زبان آنها را و در نقل کردن غذا به سوی اولاد پس از آن در ترکیب رنگهای آنها از سرخی یا زردی و یا سفیدی یا سبزی و آنچه را که چشمهای ما نشناسد از غایت خلقت آنها نمی تواند رویت و به مالیدن دست معلوم نخواهد شد. پس چون اینها را ملاحظه کردیم میدانیم که خلق کننده این مخلوق لطیف است و لطافت بکار برده و در خلقت آنچه را که بیان نمودیم بدون فعل و عملی و بدون ادوات و آلاتی و میدانیم که هر کس که چیزی میسازد عمل او بر آن چیز واقع شده است که بود نه آنکه آن چیز را هم خودش خلق نموده باشد اما خداوند خالق لطيف جليل خلق فرموده و صنعت بکار برده است نه چیزی را که قبل از این بوده است بل که آن چیز را نیز خودش ایجاد فرموده است.(الکافی ۱۱۸:۱ ح ۱؛ عیون اخبار الرضاء ۱۲۸:۱ ح ۲۳؛ التوحيد : ١٨٥ ١)

علت آفرینش مخلوقات به صورتهای مختلف

حسن بن على بن فضال گوید خدمت حضرت رضا لعرض کردم چرا خداوند متعال مخلوقات را به صور مختلف و انواع گوناگون آفرید و آنان را به یک صورت و هیئت خلق نکرد؟ فرمود:

لِئَلَّا يَقَعَ فِي الْأَوْهَامِ أَنَّهُ عَاجِرٌ وَ لَا يَقَعُ صُورَةٌ فِي وَهُم مُلْحِد إِلَّا وَ قَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهَا خَلْقاً لِئَلَّا يَقُولَ قَائِلٌ هَلْ يَقْدِرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَخْلُقَ صُورَةَ كَذَا وَكَذَا لِأَنَّهُ لَا يَقُولُ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً إِلَّا وَ هُوَ مَوْجُودُ فِي خَلْقِهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي فَيَعْلَمُ بِالنَّظَرِ إِلَى أنواع خَلْقِهِ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير.

برای اینکه مردم خیال نکنند خداوند عاجز است و قدرت ندارد مخلوقات خود را به صور گوناگون بیافریند و ملحدین و کافرین مردم را در شک و و هم گرفتار نکنند از این رو مردم با دیدن مخلوقات پروردگار متوجه میگردند که خداوند بر هر چیزی قادر و توانا است».(ر.ک: علل الشرایع ١٤:١ ١٣؛ عيون اخبار الرضا ل٢: ٧٥ ١.)

مخاطب

میانسال ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

سخنرانی ، کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی