حضرت فرمود اکنون که کار بدینجا منتهی شد من اسباب هلاکت خویش را بدست خود فراهم نمیسازم و ولایتعهدی ترا با این شرائط می پذیرم .
که بهیچ عنوان در امور خلافتی مداخله ننمایم که کسی را بگمارم یا از کار برکنار سازم یا آئینی را بوجود آورم یا سنتی را متروك بدارم و بالاخره از دور ناظر بامور ولایتعهدی می باشم.
مامون با توجه بشرائط مزبور حضرت را بولا یتعهدی خود بر گمارد و حضرت هم با کمال بی علاقگی و برای حفظ جان خود زیر بار ولا يتعهدى او رفت.
پس از بیعت
مردم در باره بیعت حضرت رضا (ع) بصورتهای مختلف اظهار عقیده میکردند برخی که دوست بودند خوشحال و عده بسیاری که دشمن بودند ناراحت گردیده و بلکه یقین داشتند عمل مامون بر خلاف بود و ممکن است با اینعمل رنج چندین ساله عباسیان را که جدا با خاندان علی ، دشمنی میکردند و تا میتوانستند آنها را بکاری نمیگماردند و مردم را از آنها منحرف و بیزار میکردند بباد داده و خلافت را بسادگی در دست علویها گذارده و از این نقطه نظر اسباب ناراحتی آنجناب را فراهم میساختند حتی حاضر نمیشدند پرده را باحترام آنحضرت بالا بگیرند تا مقام ولایتعهدی از زیــر آن بگذر د بلکه نیامدن باران و خشکسالی را از شومی ولایتعهدی آن حضرت قلمداد میکردند .