خروج سادات
خروج نام بردگان مقدمه ولایتعهدی حضرت رضا و بلکه سبب اصلی شهادت آنحضرت بود پس از آنکه مامون بر برادرش محمد امین دست یافت و بر اریکه سلطنت مستقر گردیدو رو را پایتخت خود قرار داد آتش فتنه ها از اطراف شعله ور گردید و سادات بداعية خلافت برخاستند از جمله محمد بن جعفر عموی حضرت رضا که پیرمردی پارسا و محبوبیت عامه داشت و از پدر بزرگوارش حضرت صادق (ع) روایت میکرد مردم اطرافش را گرفته او را به امارت مومنین دعوت کردند و اظهار داشتند با آنموقعیتی که داری مردم با تو مخالفت نخواهند کرد او نخست مخالفت کرد و آخر الامر به تاکید مردم و دو فرزندش علی و حسین آماده بیعت شد و در ربیع الاول سال دویست هجرت گروه بسیاری با او بیعت کردند و او را امیر المومنین خواندند پس از چند ماه خلافت بدست جلودی که مامون او را برای سرکوبی وی فرستاده بود در جحمه که بدانجا فرار کرده تسلیم گردید و در مکه از عمل خود استغفار کرد و بدستیاری حسن فضل بمرو فرستاده شد و همانجا در گذشت .
مامون برای اینکه هر چه زودتر قلع ماده فساد بنماید بافضل سهل مشورت کرد بالاخره رأی مامون بر این قرار گرفت تا حضرت رضا (ع) را از مدینه بطلبد و آنحضرت را بسمت ولایتعهدی بر گمارد و بدینوسیله دندان طمع سادات را از جیفه خلافت ظاهری قطع کند در تعقیب این اندیشه رجاء بن ابی ضحاک را با عده از مخصوصان خود گسیل داشت و چنانچه نوشتیم رجاء نامبرده همه جا از نزديك مواظب کارهای حضرت بود تا حضرتش بحکم اجبار که شدیداً از این سفر خود داری میکرد باتفاق همراهیان بمرو وارد شد