مقالات برگزیده چهارمین همایش علمی پژوهشی جلوه های معرفتی در مناظرات و بیانات رضوی - زنجان  ( صص127-128 ) شماره‌ی 5808

موضوعات

معارف دينی در کلام امام رضا (عليه السلام) > اعتقادات > امامت > معارف مربوط به امامت > عصمت امامان

خلاصه

خدای سبحان برای طی این مسافت و پیمودن راه دین راهبری به نام پیامبر گسیل داشته و پس از او نیز امام که تمامی امتیازات نبی به جز دریافت وحی را دارا است که حضرت رسول ﷺ خود فرموده إنك تسمع ما أسمع و ترى ما أرى إلا أنك لست بنبی و لكنك لوزير و آنک لعلی خير» (نهج البلاغه، خطبه (۱۹۲ پاسبان این وظیفه ی خطیر شده و وی پس از گذراندن ابتلائات طاقت فرسا بدین جایگاه رفیع رسیده است و این جایگاهی است که ستم پیشه گان را بدان بار نیست «* وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ

متن

۲- عصمت امام

خدای سبحان برای طی این مسافت و پیمودن راه دین راهبری به نام پیامبر گسیل داشته و پس از او نیز امام که تمامی امتیازات نبی به جز دریافت وحی را دارا است که حضرت رسول ﷺ خود فرموده إنك تسمع ما أسمع و ترى ما أرى إلا أنك لست بنبی و لكنك لوزير و آنک لعلی خير» (نهج البلاغه، خطبه (۱۹۲ پاسبان این وظیفه ی خطیر شده و وی پس از گذراندن ابتلائات طاقت فرسا بدین جایگاه رفیع رسیده است و این جایگاهی است که ستم پیشه گان را بدان بار نیست «* وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ » (البقرة، (۱۳۴) مرحوم علامه طباطبایی با استدلال به این آیه بر لزوم عصمت امام میگوید از یکی از استادان ما سؤال شد: چگونه این آیه بر ضرورت عصمت امام دلالت دارد؟ در جواب فرمود مردم در یک تقسیم عقلی چهار گروه هستند

۱-کسی که در تمام عمر خود ظالم بوده است.

۲-کسی که در لحظه یی از عمر خود ظالم نبوده است.

۳کسی که فقط در اول عمر خود ظالم بوده ولی توبه کرده و در آخر عمر خود ظالم نیست.

۴- کسی که در اول عمر ظالم نبوده ولی در آخر عمر ظالم شده است. 

شان ابراهیم بالاتر از آن است که برای گروه اول و چهارم از ذریه ی خویش امامت طلب کند. پس یقیناً برای این دو گروه درخواست نکرده است. از دو قسم باقی مانده، خداوند متعال امامت گروه سوم را نفی کرده و فقط گروه دوم را لایق دانسته است.( المیزان، ج ۱، ص (۲۱۱) و بنا به بیان علامه طباطبایی له امامت به معنای مطلق هدایت نیست بلکه هدایتی است که به امر پروردگار متعال صورت می پذیرد وَجَعَلْنَهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ » ( الأنبياء، ۷۳)، وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا» (السجدة، ۲۴) از این آیه بر می آید که اولاً امامت منصوص از جانب خداوند است و چون عصمت از ضروریات آن میباشد تنها اوست که به هر شخص شایسته یی که خود بداند این موهبت را عطا میکند «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» (الأنعام، (۱۲۴) ثانياً، زمین مادامی که مردم در آن می زیند از امام خالی نمیشود. طبق فرموده ی علی بن موسی الرضا درباره ی امام که «فهو معصوم موفق مسدد مؤيد، قد أمن من الخطايا والزلل والعثار اصول كافى كتاب الحجة، ص ۱۱۶، باب ۱۵ - تحف العقول، ص (۸۰۰ در نتیجه لازم میآید فرمانبرداری از او بدون قید و شرط و در همه ی جوانب. که خدای متعال می فرماید: «يَتَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ» (النساء، (۵۹) و ایشان در پاسخ مأمون نوشتند: «لا يفرض الله تعالى طاعة من يعلم أنه يُضلهم ويُغويهم و لا يختار لرسالته و لا يصطفى من عباده من يعلم أنه يكفر به و بعبادته و يعبد الشيطان دونه» (بحار الأنوار، ج ۲۵، ص ۱۹۹).

باز آن حضرت در وصف امام میگوید او داناترین مردم است اوست که به بهترین وجه در میان مردمان حکم میکند و این خود مستلزم اعلمیت است دیدگانش به خواب میرود اما قلبش هم چنان بیدار است او به مردم از خودشان اولی است البته اولی در این جا افعل تفضیل نیست بلکه برای تعیین است به بیان دیگر مردم در برابر خواست امام نمیتوانند خواسته یی داشته باشند. همان طور که قرآن حکیم میفرماید: «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» (الأحزاب، (۶) و در آیه ۳۶ تبیین می کند که «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»؛ یعنی مؤمنین در قبال حکم خدا و رسولش حق انتخابی ندارند، امام مستجاب الدعوه است به گونه ای که اگر بر تخته سنگی نفرین کند به دو نیم شود او موید به روح القدس است و میان او و خداوند سبحان ستون نوری وجود دارد که در آن اعمال بندگان را میبیند عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۸۷، باب (۱۹ ایشان در خصوص مقام امامت با اشاره به آیه ی ۱۲۴ سوره بقره میفرمایند امامت شانی است که خداوند ابراهیم خلیل الله را پس از نبوت و خلت در مرتبه ی سوم بدان برگزید و فضیلتی است که او را بدان شرافت داد و نامش را بلند آوازه گردانید. اصول کافی ، ص ۱۱۳ ، كتاب الحجه باب ۱۵، ح (۱) حضرت در ادامه به الهی بودن این منصب اشاره میکنند و میفرمایند آنانی که طوق جهل و نیر نادانی برگردنشان سنگینی می کند چگونه یارای آن را دارند با رأی هابط و نظر دانی خویش برای خود امام برگزینند «فمن أين يختار هذه الجهال الإمامة بآرائهم؟ امامت سررشته و زمام دین و سامان بخش امور مسلمین و صلاح دنیا و عزت مؤمنین است امامت اساس اسلام بالنده و شاخسار فرازمند آن است. امام آفتاب فروزانی را ماند که نورش گیتی را برگیرد و کرانه ایست که دیدگان و دستها و خردها بدان نرسد و هو بحيث النجم من أيدى المتناولين و وصف الواصفين فأين الإختيار من هذا و أين العقول عن هذا !؟ الأمالي و المجالس صدوق، ص ۵۳۹ مجلس (۹۷) امام یگانه دوران خویش است و کسی را یارای برابری با او نیست یتیمه ایست که هیچ مانندی ندارد به فضیلتی مخصوص شده که اکتسابی نیست بلکه خداوند مفضل وهاب به او ارزانی داشته است، پس چه کسی می تواند به شناخت امام فایز شود یا به کنه وصف او برسد؟ فمن ذا يبلغ معرفة الإمام أو کنه وصفه؟» (تحف العقول، ص (۷۹۴ )

مخاطب

جوان ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی