مقالات برگزیده چهارمین همایش علمی پژوهشی جلوه های معرفتی در مناظرات و بیانات رضوی - زنجان  ( صص56-69 ، 305-342 ) شماره‌ی 5803

موضوعات

سيره امام رضا (عليه السلام) > سيره علمی و فرهنگی امام > مبارزه با انحرافات و تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان > اصول مقابله روياروی (مناظره) > روش شناسی مناظره

خلاصه

۱- استفاده از روشهای عقلی و استدلالی در گفتگو ۲- تکیه بر اصول مشترک بین ادیان ۳-فصاحت گفتار امام ۴-تکریم طرف مناظره. .....................

متن

روشهای مورد استفاده ی امام رضا در مناظراتشان

۱- استفاده از روشهای عقلی و استدلالی در گفتگو

می دانیم عقل حجتی خدادادی است که تمام انسانها فارغ از هر دین و آیینی آن را می پذیرند و به داده های آن احترام میگذارند و چون در اسلام آموزه ی عقل ستیز وجود ندارد، تکیه بر

(ص56)

عقل و استدلال عقلی میتواند ما را به یک نتیجه ی خوب برساند پیامدهای استدلال عقلی مورد قبول همگان میباشد؛ بنابراین کاربرد عقل در کنار علم هدفی است که ضریب خطا را در  بحث ها کمتر میکند و دست یابی به هدف واحد را آسان میگرداند (طاهری آکردی، ۱۳۸۷ ۱۶۰).

 امام رضا هم در مواجهه و مناظره با زنادقه و ملحدان با توجه به این که به هیچ کتابی یا خدایی معتقد نبودند از روش عقلی و استدلال بهره میجستند همین طور با اهل کتاب از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات دینی به رفع اشکالات و به اثبات حقانیت اسلام می پرداختند زیرا بدون تعقل نمیتوان تناقضات بین ادیان را رفع کرد اما بیش از همه در مناظره با عمران صابی بود که امام با استدلالهای عقلی تمام راههای گریز را بر او بست و او را تسلیم خویش نمود این مناظره که به قول علامه محمد تقی جعفری مناظره ی عمران صابی نام گرفت حاوی مهمترین مبهمترین سئوالهای حکمت درباره ی عقل متعالی است که عقول محققان را وقتی درباره ی آن فکر میکنند خسته میکند (قرشی (۱۳۸۲ (۱۷۲٫۱) .ما هم میتوانیم با استفاده از روش عقلی و استدلال در مناظرات علمی و حتی گفتگوی بین ادیان آسان تر به نتیجه برسیم باید دانست که با توجه به حجیت عقل در همه ی ادیان بهره جویی از این روش ما را در  رسیدن به نتیجه یی واحد یاری می رساند.

۲- تکیه بر اصول مشترک بین ادیان

آنچه در مناظره میتواند باعث نتیجه بخش شدن آن باشد توجه به اصول مشترک بین ادیان است. اگر بخواهیم در گفتگو و مناظره به دنبال موارد اختلافی باشیم و هر کس نظر خود را بدهد و درصدد تأیید آن باشد هرگز گفتگو به نتیجه نخواهد رسید؛ به همین دلیل حتی خود پیامبر همواره طبق آیه ی ۶۴ آل عمران رفتار مینمودند« قل یا اهل الكتاب تعالوا الى كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد إلا الله و لا نشرك به شيئاً و لا يتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله .... (۱)(بگو: « ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعض دیگر را غیر از خدای یگانه - به خدایی نپذیرد.....  )»(آل عمران (۶۴) ایشان در نامههای خود نیز همیشه بر این امر تأکید داشتند که باید با تکیه بر

(ص57)

اصول مشترک در ادیان به یکدیگر نزدیک شویم امام رضا هم در مناظراتشان بر این نکته توجه داشته اند؛ هم چنان که در جای جای مناظرات ایشان با اهل کتاب مقوله ی توحید به عنوان یک امر مشترک وحدت بخش در همه ی ادیان ارسال رسل نزول کتب آسمانی - البته رسل و کتب مورد تأیید آنها - که مقولاتی مورد اذعان هستند مطرح میشود که پس از این آن حضرت (ع) با استناد به همان کتب و اقوال رسل به اثبات و حقانیت اسلام میپردازند. امروزه این امر از ضروریات گفتگو بین ادیان است و بهترین راه معرفی اسلام در دنیایی که تمام تلاشها معرفی اسلام به عنوان دین خشونت و ترور است همین تکیه بر امور مشترک می باشد.( طاهری  آکردی، ۱۳۸۷: ۱۶۳)

۳-فصاحت گفتار امام

فصاحت و شیوایی یکی از سجایای خطیب و گوینده به شمار میآید و باعث میشود سخن گوینده خالی از اختصار زیاد و تفصیل ملال آور باشد و این که سخنران و گوینده در خطابه نظم الفاظ را طوری با هم ترکیب نماید که معانی مقصود گوینده را ایفا نماید و سخن را مطابق اقتضای محل و موضع بسراید سخنان بلیغ و گهربار علی در نهج البلاغه نمونه ی بسیار بارز فصاحت و بلاغتی است که دانشمندان بسیاری بر آن شرح نوشته اند و فنون فصاحت را از آن حضرت فرا گرفته اند. امام رضا الله هم به تبع پدران خویش دارای بالاترین درجه ی فصاحت و بلاغت بوده خطبه ها و مناظره های آن حضرت نمایانگر آن است .(خوشنویس، ۱۳۵۹: ۹۴-۹۸)

۴-تکریم طرف مناظره

تکریم امام از طرف مناظره نیز یکی دیگر از روشهای آن حضرت بوده است؛ چنان که در مناظره یی که بین ایشان و عمران اتفاق افتاد موقعی که عمران اسلام آورد امام او را تکریم میکند و به دنبال او میفرستد وقتی عمران وارد میشود امام به او خوش آمد میگوید و محترمانه او را استقبال میکند و به خاطر همین تکریم امام الله بود که بارها نزد امام می آمد و از علم فراوان آن حضرت بهره مند میشد و به همین دلیل او خود یکی از دعوت کنندگان به اسلام شد. حکمایی از جمله صاحبان اندیشه و بدعت گزاران به نزد او می آمدند و از وی درباره ی بهترین

(ص58)

مسایل سئوال می کردند عمران نیز به پرسشهای آنها پاسخ میداد به حدی که آنها از او  اجتناب میکردند( ابن بابویه، بی تا : ۱٫ ۱۶۸-۱۷۸) .

هم چنین هیچگاه در حین مناظره طرف مقابل را تحقیر نمیکردند و حتی اگر اطرافیان طرف مناظره را مسخره میکردند و به او می خندیدند آنها را دعوت به ملایمت مینمود چنان که در مناظره ی امام و سلیمان مروزی رخ نمود آنگاه که امام الله تمام راه های جواب را بر سلیمان بست و سلیمان شروع به تناقض گویی کرد همه ی حاضران در جلسه به سلیمان خندیدند امام رو به مردم کرد و از آنها خواست نسبت به سلیمان ملایمت به خرج دهند و پس از آن گفتگو را ادامه دادند.... (قرشی ۱۳۸۲ ۱۹۵٫۱ نجفی ۱۳۵۲ ۱۱۰-۱۴۳؛ طبرسی، احمد بن علی، ۱۴۱۶: ۲٫ ۳۶۵-۳۷۳) حتی آن هنگام که در حین مناظره سلیمان تناقض گویی مینمود مأمون گفت وای بر تو سلیمان چقدر این حرف غلط را تکرار میکنی؟ این سخن را قطع کن و به سراغ چیز دیگری برو چون نمیتوانی هیچ پاسخی بهتر از این آماده کنی امام رو به مأمون کرد و فرمود: «رها کن او را حرفش را قطع نکن چون آن را دلیل حقانیت خود قرار میدهد سپس رو به سلیمان کرد و  گفت ادامه بده ای سلیمان...» (قرشی، ۱۳۸۲ (۲۰۲) .

گفتگو میان امام و سلیمان مروزی هم چنان با پاسخهای آرام بخش آن حضرت ادامه پیدا می کند و شیوه یی را که امام در این بحث و گفتگو به کار برده است بیشک جالب ترین فن مناظره به شمار میرود. روش آن حضرت این است که پس از پاسخ دادن به خصم راه جواب را بر او نمیبندد، بلکه او را در طریق بحث و گفتگو آزاد میگذارد تا در راهی که هست پیش رود و به جایی برسد که دیگر راه را در برابر خویش بسته و حرکت در آن را ناممکن میبیند در این هنگام ناگزیر به راهی که امام میخواهد او بدان رهنمون شود باز میگردد و این پس از آن خواهد بود که مطلب را پذیرفته و بدان تن داده باشد .(فضل الله، ۱۳۸۷: ۲۱۵-۲۱۴  قائمی، ۱۳۷۸: ۴۱۵-۴۱۶).

و همین گونه در مناظره هیچگاه قصد محکوم کردن و کوبیدن نداشت. بلکه هدفش صرفاً تعلیم و آموزش بود. از این رو در مناظره با عمران گاه گاه به او می فرمود: «آیا مطلب را فهمیدی؟» او نیز میگفت بله، فهمیدم یا میگفت آقای من توضیح بیشتری بدهید» (عماد

(ص59)

زاده، ۱۳۳۵ : ۲۸۲-۲۸۳ ،قرشی ۱۳۸۲: ۱٫ ۱۹۰-۱۷۱) در عین حال حضرت رضا ضوابط خاص یک مباحثه و مناظره ی جدی و محکم را رعایت مینمود؛ برای مثال در مواردی که طرف مقابل به مسله یی اقرار میکرد ایشان به افراد میفرمود شاهد باشید که به این مسئله اقرار کرد السید ۱۳۷۹ ۱۲۴؛ قلندری بردسیری (۱۳۸۱ (۴۱) .

هم چنین با نگاهی به مناظرات امام رضا روشن میشود که آن حضرت همواره ادب و اخلاق اسلامی را رعایت میکردند ایشان به دور از نگاه متعصبانه ی دینی و نژادی بر احترام به دیگران و پرهیز از کاربرد الفاظ زشت و ناپسند و تهمت . تأکید میکردند و با الفاظ محترمانه  ارتباط برقرار میکردند و میکوشیدند در گفتگوها فضای دوستی را حاکم کنند.

۵-استفاده از نوگروندگان به اسلام در مناظرات خود

یکی از شیوه هایی که امام رضا در برخوردهایشان با طرف مقابل اعمال می نمودند استفاده از نوگروندگان به آیین اسلام بود نمونه ی این را ما در مناظره ی ایشان با سلیمان مروزی میبینیم نخست که وارد صحنه ی مناظره میشوند امام ال عمران صابی را که از تازه مسلمانان بود و خود در جلسه ی مناظره پذیرای اسلام شده بود وارد صحنه ی مناظره با سلیمان میکند و عمران هم مناظره را در مسأله ی بداء» پیروز میشود. پس از آن امام رضا خودشان مناظره را ادامه میدهند.( قرشی ۱۳۸۲: ۱٫ ۱۹۲-۲۰۸؛ طبرسی، ۱۴۱۶: ۲٫ ۳۶۵-۳۷۳) شاید امام با این کار خواسته اند با آوردن چنین شخصی فضای عمومی را به نفع خود تغییر دهند و هم این که با این کار بفهمانند که آنهایی که پذیرای اسلام شدند افراد کوچه و بازار نیستند بلکه خود اهل فن و صاحب خطابه هستند و از این جهت شاید طرف مناظره کننده تحت تأثیر قرار بگیرد و راه عناد را  در پیش نگیرد.

۶-عنایت به احکام الهی

امام رضا حتی در اوج مناظره و بحث به احکام الهی کاملاً عنایت داشت. یک بار در حین سخن با عمران که بحث به جای حساس و مهمی رسیده بود صدای اذان نماز بلند شد. امام برای نماز برخاستند عمران عاجزانه درخواست کرد امام بحث را ادامه دهد؛ زیرا دلش نرم و

(ص60)

آماده ی پذیرش مطلب شده بود اما امام با آرامش فرمودند بعد از خواندن نماز بر میگردیم. سپس به اقامه ی نماز مشغول شدند و بعد از نماز دوباره بحث را ادامه دادند. روشن است که منطق و هدف امام از بحث ها و مناظره ها تبیین و اجرای تعالیم الهی بود .(قرشی، ۱۳۸۲: ۱۸۲٫۱  طبرسی، ۱۴۶۱ ۲٫ ۴۲۳۴۱۹ عمادزاده ۱۳۳۵ ۲۷۶٫۱-۲۷۸)

۷-استفاده از نیروی تصرف در امور طبیعی

ما طبق روایات وارده به ولایت ائمه ی اطهار و تصرف در امور طبیعی را معتقدیم و ائمه ی اطهار از این حق و قدرت در وقت مقتضی استفاده میکردند امام رضا نیز در یکی از مجادلاتش از این شیوه بهره میگیرد؛ موقعی که حاجب مأمون حمید بن مهران از مأمون میخواهد تا جلسه ی مناظره یی را با امام رضا الله داشته باشد تا با این کار بگوید که آن حضرت شایستگی حق ولایت عهدی را ندارد در این جلسه حاجب ابتدا معجزه بودن بارش باران به وسیله ی امام رضا را رد میکند و میگوید فصل باران است و باران به طور طبیعی آمده است و به امام رضا میگوید که مردم این حرف را پشت سر تو میگویند تو نباید اجازه بدهی که دروغگویان این سخنان را درباره ی تو انتشار دهند امام رضا میفرمایند: «من مردم را از گفتگو درباره ی نعمتهای پروردگار منع نمیکنم و هرگز دنبال هوا و هوس نبوده ام. حاجب می گوید: «این مقام ولایت عهدی را مأمون به تو بخشیده است و تو را به این مقام رسانده است. امام فرمود: این همان مقامی است که پادشاه مصر به یوسف صدیق داد و حال آن دو را نیز تو خود دانی در اینجا امام با توجه به حکایت و داستانهای تاریخی که در خود قرآن کریم هم آمده است برای موقعیت خویش مثال میآورد و حق خود را اثبات میکند. حاجب غضبناک میشود و میگوید اگر در ادعای خود صادقی این دو شیر مرده را زنده کن و بر من مسلط گردان تا ادعایت ثابت شود. در این هنگام حضرت رضا در غضب میشود و به دو شیر مرده فرمودند: این فاجر را در یابید. آن دو شیر ناگهان بر آن مرد حمله آوردند و او را پاره پاره کردند و گوشت و استخوان او را چنان خوردند که اثری از او در زمین دیده نشد عطاردی (بی تا ۱۴۶ - ۱۵۰؛ خاتمی، ۱۳۷۲ : ۱۴۸-۱۵۰)

(ص61)

در مناظره و گفتگویی که بین آن حضرت و ابواسماعیل سندی رخ داد؛ ابو اسماعیل چون عربی نمیدانسته در ابتدا به زبان سندی با ایشان احوال پرسی میکند امام هم به زبان سندی جواب میدهد سپس با زبان سندی به گفتگو مینشیند. در آخر مناظره ابواسماعیل به ایشان میگوید من عربی نمیدانم از خداوند بخواهید آن را به من الهام کند تا با اهل آن با زبان خودشان گفتگو کنم در این هنگام حضرت رضا دست خودشان را بر لبهای ابو اسماعیل  کشیدند و او زبان عربی را یاد گرفت( عطاردی، بی تا ۶۲۰ ).

۸-آگاهی امام از تمام علوم و زبانها

در گفتگوی بین امام و فضل بن سهل فضل پرسید روز زود آفریده شده است یا شب؟ امام جواب میدهد از روی قرآن جواب میخواهی یا از روی حساب؟ فضل میگوید: هر دو امام با توجه به علم نجوم ثابت میکند که روز قبل از شب است و بعد از آن با خواندن آیه ی «لا الشمس ينبغي لها أن تدرك القمر و لا الليل سابق النهار(۱)( نه خورشید را سزاست که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می گیرد؛ و هر کدام در مسیر خود  شناورند.)» (يس ٫ ۴۰) به اثبات نقلی آن می پردازد (مغنیه (۱۳۷۹ (۱۲۲) هم چنین در مناظره ی آن حضرت با عمران صابی عمران از آن حضرت درباره ی اعضای فیزیکی انسان که از بحثهای پیچیده در علم پزشکی هستند و نیز در مورد طبیعت اشیاء در عالم سئوال میکند که همه ی آنها را امام رضا جواب میدهد (همان .(۱۲۶-۱۲۳ ))

در مناظره با عمرو بن هذاب هم که او منکر علم امام به تمام زبانها بود اتفاقاً مجلسی تشکیل دادند که در آن هندی رومی فارسی و ترکی بود امام با هر یک از آنها با زبان خودشان به گفتگو نشست.( عطاردی بی تا ۶۲۱) خود ایشان میفرمود من حجت خدا در میان مردمم و خدای به هنگامی که صحبت میکند با هر قومی به همان زبان سخن میگوید.» (اعلام الوری  با علام الهدی، ۱۳۳۸ ۴۴۴)

این مبین آن است که مناظره کننده باید علمش تاحدی جامع الاطراف باشد و حداقل به چند زبان زنده ی دنیا مسلط باشد؛ چون اگر ما بخواهیم از عقاید و باورها و تازه های ادیان و مذاهب

(ص62)

دیگر باخبر شویم بایستی مسلط به زبان آن قوم باشیم به این دلیل که در مناظره ممکن است  سئوالات متعددی به میان آید که باید پاسخگو باشیم.

۹- داشتن سعه صدر و تحمل عقاید و آرای دیگران

یکی دیگر از روشها و اصولی که میتوان از روند مناظرات امام رضا بدست آورد، داشتن سعه ی صدر و تحمل نظرات دیگران است. این که در موقعیتهای زیادی با کمال رضایت مندی می پذیرد که دیگران هم حق دارند آزادانه فکر کنند و هر چه خواستند بگویند و این را گامی مثبت و مقدماتی در ایجاد ارتباط و گفتگو با افراد دیگر میدانستند چون عدم تحمل آرا و عقاید  دیگران نه تنها باعث گفتگوی نمیشود بلکه سبب دوری و بدبینی به یکدیگر نیز میشود. در مناظره ی بین آن حضرت و جاثلیق جاثلیق موقعی که با استدلال امام مواجه می شود که امام فرمود: ما به خدا معتقدیم و به عیسایی که معتقد به نبوت محمد بود و ما چیزی علیه عیسی نداریم مگر ضعف و کمی روزه و نماز او در اینجا جاثلیق با شنیدن اینها فریاد زد به خدا علمت را فاسد کردی و امورت ضعیف شد. ما فکر میکردیم که تو عالم ترین اهل اسلام هستی امام به آرامی با او روبرو شد و با توجه به خدا انگاشتن عیسی مسیح توسط مسیحیان به آن جواب دادند.(  برسی ۱۴۱۶ ۲۰٫ ۴۱۳؛ قرشی، ۱۳۸۲ : ۱٫ ۲۲۱؛ نجفی ۱۳۵۲: ۴۳-۴۹؛ عمادزاده ۱۳۳۵ : ۲۷۸-۲۷۶٫۱؛ خاتمی ۱۳۷۲:۰ ۱۳۰ - ۱۳۱؛ السيد، ۱۳۷۹ (۱۲۱).

۱۰- عمل بر مقتضای طرف مناظره

امام رضا همیشه در مناظرات و برخوردهایشان متوجه طرف مقابل بودند و بر اساس آن عمل مینمودند. مثلاً در برخورد با علمای ادیان دیگر یا از روش عقلی و استدلالی استفاده می کردند یا از روش نقلی یعنی ارجاع به کتب مقدس خودشان و اقوال بزرگان آنها استفاده می نمودند. اما در مناظره با متکلمان اسلامی علاوه بر توسل جستن به استدلال عقلی از آیات قرآن و اقوال شخصیتهای تاریخی بهره میجستند به طوری که ما در مناظره ی ایشان با سلیمان مروزی در مناظره با خود مأمون علی بن جهم و .... شاهد هستیم .(شجاعی گلپایگانی ۱۳۷۳ ۱۷۱-۱۶۰) یا این که در مناظره با یحیی بن ضحاک سمرقندی در موضوع امامت

(ص63)

حضرت رضا با استفاده از سخنان و عبارات خلفای راشدین ابوبکر و عمر) به اثبات امامت خویش پرداخته اند (عطاردی بی تا ۶۱۹-۶۲۰) امام رضا الله با این شیوه فهم درست از متون مقدس را یادآور میشدند و این که میتوان با تمسک و تعمق در آیات قرآن شبهات را برطرف ساخت.

هم چنین گاهی با آوردن نمونه از ادیان دیگر فهم مطلب و استدلال را آسان تر می کردند. چنان که در مناظره با ابوقره زمانی که ابوقره میگوید به ما گفته شده است که همه ی کتابها روز قیامت می آیند در حالی که مردم در یک صف برای پروردگار جهانیان ایستاده اند نگاه میکنند تا این که آن کتابها به سوی او بر میگردند زیرا آنها قسمتی از او هستند و او جزیی از آنهاست. پس به سوی او بر میگردند امام میفرمایند: همین نصارا گفتند که مسیح روحی از خدا بود جزیی از او بود و به سوی او باز میگردد. هم چنین مجوس گفتند که آتش و خورشید جزیی از او هستند و به سوی او باز میگردند خدا برتر از همه ی اینهاست که قابل تجزیه و یا  مختلف باشد...( قرشی ۱۳۸۲ ۲۱۰٫۱؛ طبرسی ۱۴۱۶: ۳۹۵٫۲-۳۹۶) .

۱۱- تسلط بر منابع دینی طرف مناظره و استناد به آنها

از روشهای دیگر در گفتگو و مناظره توجه به این نکته است که باید به کلام و کتاب و منابعی استناد شود که مخاطب هم آن را بپذیرد اگر در مناظره یک طرف یک چیزی را بگوید و طرف دیگر چیز دیگر و هر کدام منبع دیگری را قبول نداشته باشد این گفتگو هرگز به سرانجام نمی رسد و بی ثمر خواهد بود در مناظرات امام رضا ، ایشان با عنایت به همین شیوه به نوفلی فرمودند: «... می روم با مسیحی با انجیلشان با یهودی با توراتشان با صابی ها با آیین خودشان با هیربدان با آیین پارسیشان و با رومیان به زبان رومیشان بحث کنم تا مأمون بفهمد که خلافت را به ناحق غصب کرده است.( فضل الله ۱۳۸۷ : ۲۰۶-۲۰۷؛ مجلسی، ۱۳۷۶ ۳۱۸٫۱۰) آشنایی و تسلط کامل بر منابع دینی طرف مناظره نیز یکی دیگر از روشهای موفق در گفتگوست که ما این را در مناظرات امام رضا الله شاهد هستیم در مناظره با جاثلیق امام ابتدا

(ص64)

به جاثلیق میگوید که یوحنای دیلمی را قبول دارد یا نه؟ او هم یوحنا را محبوب ترین مردم در نزد عیسی معرفی میکند پس از آن امام با ذکر عبارتی از انجیل یوحنا(۱)( با مراجعه به متن عبری انجیل یوحنا (١٦:١٤) واژه ی «پارقلیطای را مشاهده میکنیم. این بشارت میکنم و تسلی دهنده دیگری به شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما باشد باز در ١۵:٢٦ ١٦ ٧ ١٤ واژه ی «پارقلیطا به تسلی دهنده ترجمه شده است کتاب مقدس عهد عتيق و عهد جدید، ترجمه ی  در ترجمه ی فارسی انجیل یوحنا در همان باب و همان آیه چنین آمده است: «و من از پدرم سئوال  فاضل خان ،همدانی ویلیام گلن هنری ،مرتن تهران اساطیر (۱۳۷۹)))، نسطاس رومی و رأس الجالوت یهودی را بر وجود چنین مطلبی در انجیل شاهد میگیرد و با این کار بیان خود را محکم تر میسازد و از جاثلیق اقرار و اعتراف میگیرد که چنین عبارتی در انجیل موجود است (طبرسی ۱۴۱۶ : ۴۱۱٫۲-۴۱۴؛ قرشی، ۱۳۸۲ ۲۱۹٫۱-۲۲۰؛ عمادزاده ۱۳۳۵: ۱٫ ۶۲۷). در این مناظره امام با خواندن سفر سوم عهدین طرح بحث تعداد حواریون نحوه ی نگارش اناجیل خواندن کتاب اشعیا این که فقط یوحنا حضرت عیسی را خدا میداند و سه انجیل دیگر او را انسان میدانند ادعای خودشان را اثبات میکنند و خود جاثلیق نیز میپذیرد که مانند امام بر آن  امور مسلط نیست.

در مناظره با رأس الجالوت هم موقعی که رأس الجالوت درباره ی محمد از امام شاهد خواست امام آیه ی تورات را خواندند نور از جانب کوه طور سینا(۲)( نام کوهی است در شبه جزیره ی طور که بنی اسرائیل سه ماه پس از ترک مصر به آن جا رسیدند. احتمال دارد واژه ی آن ریشه ی سامی داشته و به معنی خاردار باشد. در کتاب مقدس فقط برای کوه به  کار نمی رود بلکه برای صحرای آن منطقه و گاهی برای کوه آن منطقه ی حوریب، گاهی «جبل الله و  گاهی کوه خداوند است هستینگ ۱۳۷۷ ص ٤٩٨).  ) آمد و برای مردم از جانب کوه ساعیر(۳)( نام کوهستانی است واقع در جنوب غربی دریای مرده که ادومیان فرزندان عیسو) ساکن آن بودند و نیز بین فاران و سینا واقع است که در سرود دبوره و برکت موسی به آن اشاره شده است (محمدیان  (۲۹۷) ۱۳۸۰) درخشید و از کوه فاران(۱)( کوه فاران جزء جنوبی کوه هایی است در شمال شرقی دشت که بنی اسرائیل در آنجا گردش می کردند که فعلاً آن را کوه مفرعه گویند واقع است و عین قادش در این قسم واقع است.... ( هستینگ، ١٣٧٧: ٦٤١))برای ما آشکار شد.»( ۲)( با جستاری در کتاب مقدس این آیه را در باب ۳۳ سفر تثنيه مشاهده میکنیم کتاب مقدس عهد عتيق و  عهد جدید، تثنیه ۳۳:۲)  ) خود یهودی تفسیر این آیه را نمی دانست و

(ص65)

از امام خواست تا آن را برایش روشن کند؛ امام گفتند جمله ی نور از کوه سینا آمد مربوط به وحی خدای تبارک است در کوه سینا به موسی جمله ی میدرخشد برای مردم از کوه ساعیر این کوه کوهی بود که خدای تعالی در آن به عیسی وحی فرستاد اما جمله ی «از کوه فاران برای ما آشکار میشود. فاران یکی از کوههای مکه است که بین آن و ما یک یا دو روز راه است. (قرشی ۱۳۸۲:۱۰ ٫ ۲۲۸؛ عطاردی بی تا ۵۹۹-۶۰۳ عمادزاده ۱۳۳۵: ۱٫ ۲۷۶-۲۷۸؛ طبرسی، ۱۴۱۶ : ۴۱۱٫۲-۴۱۴) نکته ی جالب در این مناظره این است که آنچه را که امام می فرمودند طرفهای مناظره تصدیق میکردند و این باید امروزه الگویی برای گفتگوهای بین ادیانی باشد که با اطلاعات کافی با یکدیگر گفتگو کنیم و بر داده ها و اطلاعات ناقصی که از  منابع غیر معتبر به دست می آید، اکتفا نکنیم.

علاوه بر اینها احترام و قبول انبیای گذشته موردی است که در لابه لای مناظرات آن حضرت به چشم میخورد و ایشان این کار را برای تألیف قلوب انجام نمی دادند، بلکه واقعاً به انبیای گذشته ایمان داشتند؛ چرا که این اصلی برگرفته از قرآن است در مناظره ی ایشان با جاثلیق میبینیم که جاثلیق اولین سئوالی که میپرسد در مورد نبوت عیسی است و می گوید: آیا آن را قبول داری؟ امام می فرماید: من به نبوت عیسی و کتاب او و آنچه را که به امت خود بشارت داده و حواریون به آن اعتراف کرده اند اقرار میکنم ولی نبوت و پیغمبری هر عیسایی را که به نبوت محمد و به کتاب او اقرار نکرده و امت خود را بدان بشارت و مژده نداده قبول ندارم.( قرشی، ۱۳۸۲ ۲۱۸٫۱؛ نجفی ۱۳۵۲ ۴۳-۴۹؛ طبرسی، ۱۴۱۶: ۴۱۱٫۲  (۴۱۴)

(ص66)

۱۲- آزادگی و روح علمی

اقتدار علمی امام رضا الله و شخصیت انسانی آن حضرت موجب شده بود که ایشان از یک روح بلند و آزادگی علمی والایی برخوردار باشند. بر اثر این روح علمی در سراسر مناظره و صحنه مجلس از هر گونه امر ناشایسته و ناروا پیراسته و به همه ی ارزشها و فضیلت های زیبا آراسته بود. نه جدلی در کار بود ، نه حیله نه مخاصمه نه هیاهو و جوسازی نه لغزش نه غفلت و نه هیچ امر نادرست دیگری به جهت همین آزادگی و روح علمی است که امام رضا در هیچ یک از مناظراتشان نخست سئوال نمیکنند بلکه ابتدا به طرف مقابل میگویند سئوال داری بپرس این امر بیانگر این است که آن حضرت آن قدر به خودشان مطمئن بودند که هر سئوالی می پرسیدند قادر به پاسخ گویی بود و این که اسلام دینی است که پاسخ گوی همه ی نیازهای بشری و منبع همه ی علوم از اینجا سرچشمه میگیرد حتی موقعی که مناظره با همه ی علما را به پایان میرساند رو به رؤسای ادیان میکند و به آنها میفرماید: «ای قوم اگر در میان شما کسی مخالف اسلام است و سؤالی دارد هر سئوالی را که میخواهد بدون هیچ خجالتی مطرح کند. (طبرسی ۱۴۱۶ : ۴۱۴٫۲؛ ابن بابویه بی تا ۱۵۴٫۱-۱۶۸) هم چنین در جلسه یی که در آنجا فقها و اهل کلام از فرقه های مختلف حضور داشتند مناظره یی بین آن حضرت الله و مأمون انجام میشود مأمون میگوید ای ابوالحسن به من خبر رسیده که گروهی در حق شما غلو کرده و از حد تجاوز نموده اند. حضرت فرمودند: «پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفربن محمد از پدرش محمد بن علی از پدرش علی بن ابی طالب روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود مرا بالاتر از حقم نبرید؛ زیرا خدای تبارک و تعالی فرمود برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید غیر از خدای مرا  پرستش کنید....(ابن بابویه بی تا ۲۱۶٫۱-۲۱۸؛ عبدالله، ۱۴۲۰: ۴۰۷-۴۱۱).

 با بررسی شیوه و روند این مناظره میتوان نکات زیر را از آن استنتاج کرد:

 - شخص متکلم و فقیه باید خودش را در معرض اجتماع قرار دهد تا در صورت پدید آمدن شبهه به آن پاسخ دهد؛ نزد او مأمون علی بن موسی الرضا بود و در آنجا فقها و اهل کلام از فرقه های مختلف نیز حضور داشتند.

(ص67)

-نباید فریفته ی تندروی و بزرگ نمایی پیروان خود شویم.  

-به انتساب به پدر و مادر صالح خود افتخار کنیم.( رضوانی، ۱۳۸۷: ۱۶۴-۱۶۰)

۱۳- تسلط و آرامش و انصاف از هر جهت

امام رضا در تمام مدت مناظره تسلط و آرامش زیبایی داشت و در بعضی موارد نیز گل لبخند بر لبانش شکوفا بود .(السيد (۱۳۷۹ ص (۱۲۱) این موجب میشد طرف مقابل نیز با آزادی و راحتی سئوال کند و به بحث ادامه دهد. انصاف کامل هم از دیگر نشانه های شخصیت علمی و ارزشی امام رضا بود. امام هم خود انصاف را رعایت میکرد و هم اگر طرف مقابل سخن علمی میگفت و استدلال درستی داشت ضمن تأیید آن او را تشویق و ترغیب می کرد. از این برتر گاه به انصاف وی نیز اقرار میکرد یعنی میفرمود: انصاف به خرج دادی»( قلندری بردسیری ۱۳۸۱ ۴۰ شجاعی گلپایگانی (۱۳۷۳ (۱۲۹) این نکته ای است که کمتر کسی در مقام  بحث آن را رعایت میکند.

نتیجه گیری

از منش شیوه ها و روشهایی که امام رضا الله با حضور خویش در مناظرات و بحث هایشان  اعمال نمودند میتوان چنین نکاتی را استنباط کرد که:

  اسلام دین آزادی و آزادگی است و هیچ کس را به فکر و عقیده ی خاصی ملزم نمی کند.

اسلام به ویژه مکتب امامت و ولایت مکتب دانش و عقل و استدلال است و بر علم و منطق  استوار است.

اسلام از شنیدن سخن مخالفان و نظر دیگران ایا ندارد بلکه آنها را به مباحثه و تبادل فکر و  اندیشه دعوت کرده و به طور اساسی از تفکر و تعقل و استدلال استقبال میکند.

اسلام آن قدر ظرفیت و استعداد علمی دارد که همواره میتواند پاسخگوی سئوال ها و ابهامات  بشر باشد و همیشه جلودار قافله ی علم و منطق است.

علاوه بر استدلال با عمل و رفتار توحیدی میتوان مردم را دعوت به انتقال اعتقادات ذهنی  نمود. بدان معنا که تنها عقل و آگاهی انسان نیست که باید در پذیرش حقیقت قانع شود بلکه

(ص68)

عواطف و سایر امکانات وجودی آدمی هم باید مورد توجه در حقیقت جویی قرار بگیرد و این نکته ای است که امروزه در میان مباحث جدید معرفتی نیز مورد توجه بسیاری از متفکران قرار  دارد.

رویه ی امام رضا در مناظراتش این نیست که اعتقادات اسلام یا اعتقاد خود را برای طرف مقابل حق بالقوه فرض کند در واقع امام الله در مناظرات خود با سران به دنبال برتری جویی  نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی می پردازند.

این مناظره ها نیروهای ضد اسلام را ساکت کرد و به توانایی زیاد امام بر علومی که خدا به او اعطا فرموده بود صحه گذاشت و همچنین درستی عقیده ی شیعه را در این باره که خدا به ایشان توانایی علمی بخشیده است به اثبات رسانید و از طرفی روشن شد که امامان نه تنها در  زمینه ی علوم شرعی بلکه در همه ی علوم عالم ترین مردم آن جامعه بوده اند.

امروزه ما شاهد ایجاد اغتشاش فکری توسط رسانه های جمعی و ارتباطی وابسته به دولتهای غرب هستیم که در فکر تعقل و شعور مردم هم بی اثر نیست و شبهاتی که به وسیله ی آنان به فکر مردم تزریق میشود تا اندازه ی زیادی اثر خودش را گذاشته است بنابراین ما ناگزیر به اثبات عقلانی داشته های اعتقادی خود هستیم. لذا بهره مندی از همان شیوه ای که امام رضا در مقابله ی فکری با ادیان دیگر به کار بردند و یا در قبال زنادقه و سایرین بهره جستند میتواند به ما کمک کند تا معیارهای تفکر و تعقل ضابطه مند را در جهان امروز بسط دهیم و اگر تسلیم آنان  شویم و با تعصب برخورد کنیم ره به جایی نخواهیم برد.

(ص69)

(صص56-69)

روشهای تربیتی مناظره (۱)(مناظره با هم نظر کردن فکر کردن در باره ی حقیقت و ماهیت یک امر با هم دهخدا، )۱۳۷۷) )بر مبنای مناظرات فلسفی و کلامی حضرت امام رضا

                                                                                                                 سلیمان موحدی راد

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تبیین روشهای تربیتی مناظره بر مبنای مناظرات فلسفی و کلامی هشتمین اختر تابناک ولایت و امامت ، حضرت امام رضا صورت گرفته است. این پژوهش به کشف، تشریح و توصیف روش های خاص امام رضا در مناظرات ایشان با دانشمندان مسیحی یهودی، صابیی و برخی علمای مسلمان غیر شیعه و شاگردان پرداخته است . بیشتر این روشها اختراعی بوده و شامل استدلال منطقی جدلی طرح سوال به قصد تاکید تکیه بر مقبولات طرف مقابل اقرار گرفتن از مخاطب ، تبیین پیام مخاطب نظم منطقی ،گفتار رد استدلال باطل به استدلال منطقی روش تفسیر، تکلم به زبان مخاطب حفظ آزادی مخاطب توجه کردن صراحت در بیان مستندگویی تنوع در کلام ترغیب مخاطب طرح سوال متقابل استدلال در حد فهم مخاطب رفق و مدارا تذکر به رعایت انصاف گواهی

(ص305)

گرفتن از حضار، امکان انتقال از استدلالی به استدلال دیگر روش اقناعی در برابر روش امری میباشد. 

واژگان کلیدی: روش ،مناظره امام رضا ، مناظرات فلسفی و کلامی

(ص306)

مقدمه

انسان موجودی متفکر و ناطق است سعادت و شقاوت او در گرو بهره گیری وی از خرد خود و کاربست این خرد در قالب بیان و ارتباط با دیگران است از این رو انسان میکوشد تا به طور دایم در ارتباط با دیگران معقول و منطقی عمل کند (۱)(باقری، ۱۳۸۰).در بعضی موارد انسان نیاز دارد تا حقانیت اندیشه ی خود را به مخالفان خود اثبات کند یا در برابر اندیشه ی مخالف حق و غیر معقول آنان استدلالی معقول ارایه دهد. این فرایند سلب و ایجاب مستلزم آن است که انسان بتواند اندیشه ی خود را در قالب بیانی شیوا ارائه دهد و در برابر پرسشهای دیگران دلیلی معقول ارایه نماید و پشتوانه ی هر جمله ی بیان شده ی او استدلالی ناب باشد که هر عقل سلیمی آن را بپذیرد.

 شکی نیست که علم به حقایق خارجی حتی از نوع علوم بدیهی ، عاری از اختلاف نخواهد بود ، زیرا در غیر این صورت آرای مردم در نفی و اثبات این حقایق، گوناگون نمیشد؛ به گونه یی که در بعضی موارد نظر عده یی به اثبات موضوعی و نظر عده دیگر به نفی آن موضوع می انجامد. دو عقیده ی متناقض درباره ی یک موضوع نیز اجتناب ناپذیر است ، حتی گاه یک فرد در طول حیات علمی خود، درباره ی یک موضوع ، دو عقیده ی متناقض دارد ریشه این اختلاف نظرها در آن است که گاهی یک انسان موضوعی را موجود معین خارجی میپندارد و میگوید این موضوع حق و ثابت است و در همین حال انسان دیگری همان موضوع را موهوم و خرافی می پندارد و میگوید این موضوع هیچ اثر وجودی در خارج ندارد، بدین سان آنچه در نظر یک انسان

(ص307)

چشمه یی جوشان است در نظر دیگری سرابی خشک و موهوم است و بالعکس از این رو یکی به موضوعی ایمان می آورد و دیگری به آن کفر میورزد. لذا بر انسان به عنوان مدرک فعال لازم است که حقایق را آن چنان که هست بشناسد لازمه ی دستیابی به چنین شناختی داشتن ترازو و میزانی است که به وسیله ی آن گمراه نشود و بتواند سره را از ناسره تمییز دهد. اگر هر فیلسوف متفکری میزان و ترازویی را که از هر گونه لغزش به باطل مبراست ، نصب العین خود قرار دهد . قطعاً به سوی حق و حقیقت راه می یابد. این فیلسوف کامل ، همان امام است و سایر فیلسوفان الهی؛ امت ، حواری ، اصحاب و شاگردان فیلسوف کامل به شمار خواهند آمد. زیرا فیلسوف کامل همان عالم ربانی است و سایر متفکران در مباحث الهی در حقیقت دانش آموختگان راه نجات و رستگاری اند(۱)(آیت الله جوادي أملى، ص ۳۱). روشهای دست یابی به چنین هدفی متفاوت بوده و یکی از بهترین راه هایی که بشر توانسته در اثبات حق از آن استفاده کند مناظره یا جدال احسن است. روشی که از جانب خداوند باری تعالی به انبیای الهی توصیه شده است (نحل: (۱۲۵) و ائمه ی اطهار و دانشمندان و علمای اسلامی از آن بهره ها برده اند.

 این مقاله از میان حجم عظیم مناظرات و احتجاجات طرفداران حق با مدعیان باطل به مناظرات فلسفی و کلامی حضرت امام رضا با دانشمندان زمانه ی آن امام اشاره خواهد نمود. امام همان فیلسوف کامل و حکیم متالهی است که بقیه ی متفکران دنباله روی اویند. در این مجال به تبیین روشهای خاص حضرت امام رضا الله پرداخته خواهد شد .

بیان مسأله

مناظرات حضرت امام رضا اله از نقطه نظر ثبوت تاریخی حجیت سندی، بررسی موضوعات مناظره مبانی فلسفی و کلامی و روشهای تربیتی و.... قابل تأمل و بررسی است. مبنای این تحقیق تبیین ارکان فلسفی یا حجیت سندی و ثبوت تاریخی این مناظرات نیست، بلکه با توجه به نص صریح قرآن که می فرماید: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ

(ص308)

وَجَندِ لَهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (۱)(به راه پروردگارت با حکمت و پندهای پسندیده فراخوان و با آنان به شیوه یی که بهتر است مجادله و مقابله کن.)» ( نحل (۱۲۵) بنا دارد تا بر اساس بعضی روی کردهای موجود در تعلیم و تربیت به تحلیل و تبیین روش تربیتی حضرت امام رضا در مناظرات فلسفی و کلامی ایشان بپردازد تا «روش جدال احسن که همانا مناظره ی نیکو است(۲)(محمد حسین طباطبایی تفسیر المیزان تهران، قم اخان ۱۳۸۶)» از خلال مناظرات ایشان واکاوی و از این طریق ابعاد تربیتی آن استخراج گردد.

 در تعلیم و تربیت اسلامی روی کردهای متفاوتی در مواجهه با تبیین ابعاد تربیتی وجود دارد و یکی از این روی کردها که این پژوهش بر آن استوار است استخراج و استنباط روشهای تربیتی از متون دینی بر مبنای مناظرات حضرت امام رضا است. از یک طرف در شیوه هدایت همه ی انبیای الهی و امامان معصوم از روش مناظره به عنوان یک روش تربیتی مناسب استفاده شده است لذا باید در شیوه ی تربیت از منظر متون دینی باز نگری مجدد انجام شود تا ابعاد تربیتی این روش نیز از میان متون مناظرات منتسب به پیامبر اسلام و امامان معصوم لاستخراج گردد.(۳)(سعید بهشتی آیین خود پروری تهران؛ اندیشه معاصر، ۱۳۸۰)

«اگر مناظره را به معنای برخورد اندیشه ها و به منظور پرده برداشتن از چهره ی حقیقت باشد میتوان آن را از کهنترین روشها در تعلیم و تربیت دانست.(۴)(کاردان و همکاران ، ۱۳۷۴) »از طرف دیگر در فرهنگ و اندیشه اسلامی مناظره به شیوه و روش علمی از اهمیت ویژه یی برخوردار است. علت اساسی این تاکید این است که در پناه مناظره ی صاحبان خرد با همدیگر راه از بیراهه هویدا میشود مشکلات و موانع در جهت کشف حقیقت مرتفع زمینه های رشد و بالندگی فراهم و تمهیدات لازم جهت پیشرفت انسان در جهت رسیدن به اهداف عالی تعلیم و تربیت مهیا می گردد. هم چنین پرورش ابعاد گوناگون و جلوه های مرتبط با حیات پویای انسان بروز میکند اما چون بررسی تمام مناظرات از لابه لای متون دینی از حوصله ی این پژوهش خارج است لذا پژوهش حاضر در

(ص309)

راستای تبیین و تحلیل روشهای تربیتی حضرت امام رضا - علیه السلام در مناظرات فلسفی و کلامی گام نهاده است.

اهمیت و ضرورت تحقیق

پرداختن به تفکر نقاد و خلاق به کمک روش مناظره در عصر حاضر که عصر ارتباطات نام گرفته و انسان هزاره ی سوم میلادی را در برابر خود دارد باید مهارتهای خاصی داشته باشد. از جمله این مهارتها مهارت تفکر انتقادی تفکر خلاق و ارتباط معقول و منطقی با هم نوعان خود است. هر چه انسان این مهارتها را افزایش دهد در پژوهش و جستجوگری تصمیم گیری برنامه ریزی و حل مسایل و مشکلات به موفق تر خواهد بود بنابراین برای دست یابی به اهداف فوق ضروری است که مراکز آموزشی و به ویژه آموزش و پرورش و مراکز آموزش عالی که مسئولیت سنگین تربیت آحاد جامعه را بر عهده دارند برای رشد تفکر نقادانه و ایجاد تفکر خلاق کمر همت بسته و برای توسعه ی روابط اجتماعی مناسب انسانها با یکدیگر برنامه ریزی کنند تا زمینه ی لازم جهت رشد و بالندگی فرد و جامعه را پدید آورند.

یکی از راههای ایجاد تفکر خلاق و نقاد و توسعه ی ارتباط کلامی و عاطفی و اجتماعی افراد با هم ایجاد جلسات مناظره است. در پرتو روش مناظره است که یادگیرندگان در کنار تربیت عقلانی در سایر جنبه های تربیت تربیت عاطفی اخلاقی و اجتماعی نیز پرورش خواهند یافت . این پژوهش به مربیان تربیتی کمک خواهد کرد تا با استفاده از روشهای تدوین شده ی منطقی متربیان را به سطوح بالای شناختی هدایت کنند شیوه های پرسش و پاسخ و بحث و گفتگو و مناظره را به یادگیرندگان آموزش دهند و موجبات تضارب آرا و افکار را فراهم آورند.

پاسخ به تأکید قرآن و روایات بر استفاده از مناظره به عنوان یک روش از روشهای تربیت قرآن مجید انسان را در چند جا به جدال احسن و تضارب آرا و افکار دعوت کرده است. «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ » (نحل: ۱۲۵) و در سوره دیگر می فرماید: وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (۱)( و با اهل کتاب جز به شیوه یی که نیکوتر است، مجادله مکنید.)

(ص310)

(عنکبوت (۴۶) در روایات هم بسیار بر این روش تاکید شده و مبلغان دینی خود از آن بهره ها برده و در هدایت نوع بشر از آن استفاده : نموده اند. پیامبر فرمود کسی که خدا را هدف مجادلاتش قرار دهد به تحول بسیار نزدیک است(۱)(محمد کلینی اصول کافی تهران کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۸۶، ج ۳، ص ۴۰۹ ). این پژوهش در پاسخ گویی به این تاکید قرآن و روایات در صدد ارایه ی روشهای تربیتی مناظره بر مبنای مناظرات حضرت امام رضا است تا بتوان از آن در تعلیم و تربیت و مجامع علمی استفاده نمود.

اجرای روش مناظره در بخش فوق برنامه ی مدارس ایران در شروع قرن اخیر روش مناظره در برنامه ی درسی مدارس ایران در سالهای ۱۳۱۰ - ۱۳۴۵ رایج بوده است و حتی برای آن آیین نامه و اساس نامه و سازوکار مشخص شده بود اکثر مدارس وقت ملزم به اجرای آن در بخش فوق برنامه آموزشی بوده اند. در پرتو این نگاه در آموزش و پرورش وقت گروه های دانش آموزی در اقصی نقاط کشور درباره ی مسایل مختلف به جمع آوری اطلاعات مبادرت کرده و در مجالس مناظره با حضور داورانی که انتخاب آنها نیز قاعده مند بوده شرکت می کردند. علی اصغر حکمت (۳۲۹:۱۳۱۵) در این باره می نویسد:

در این موقع که تشکیل مجالس مناظره و خطابه بین دانش آموزان کشور مورد توجه خاص وزارت معارف قرار گرفته و در دبیرستانها برای تربیت قوه نطق و بیان و پروراندن قریحه ی سخنوری جوانان اهتمام خاصی به عمل آمده ضرورت دارد که علاقمندان بدین امر از اصول و قواعد اولیه آن به خوبی آگاه باشند و دستورهای معینی را در ضمن مناظره به کار بندند تا نتایج مطلوبه از تشکیل مجالس مناظره حاصل آمده و رنج و کوشش مربیان و شاگردان در این راه به هدر نرود.

این روش تا سالها در فعالیتهای فوق برنامه ی مدارس ایران رایج بود ولی با این وصف کم کم به دلیل عدم توجه مسؤلین و مربیان رو به افول گرایید امروزه نیز در برنامه ی درسی رسمی و مسابقات علمی و امور فوق برنامه ی مدارس کشور ما غالباً به جنبه های پایین سطوح یادگیری پرداخته و در جهت رشد حیطه شناختی فعالیت چشم گیری که به رشد سطوح عالی شناختی روانی - حرکتی و عاطفی کمک کند انجام نمی پذیرد و اگر احیاناً برنامه یی در جهت

(ص311)

تقویت حیطه ی شناختی باشد به یک مسابقه ی مشاعره" یا حفظ طوطی وار یک کتاب خواهد انجامید که از نظر سطوح شناختی در حیطه ی دانش و فهمیدن قرار میگیرد، در حالی که مناظره و اجرای آن با سطوح عالی شناختی تجزیه و تحلیل ترکیب و ارزشیابی سر و کار دارد. پژوهشگر در طی قریب به دو دهه تجربه ی تدریس در دوره ی متوسطه از وضعیت شیوه ی آموزش موجود که بر اساس روشهای سنتی است رنج برده است. روشی که در آن یادگیرندگان در آزمون کتبی نمره ی بالایی اخذ کرده ولی در بیان و استدلال و تحلیل شفاهی همان موضوع ناتوان بوده اند این ضعف در قوه بیان تحلیل و ارایه ی استدلال شفاهی، به عدم توجه برنامه ریزان نظام آموزشی به فرایند تدریس و ارزشیابی و به ویژه آموزش شاگردان در زمینه ی تقویت قوه ی بیان و شیوه ی استدلال بر میگردد یکی از شیوه های تقویت مهارت بیان استدلال روش مناظره است. اگر مناظره در برنامه آموزشی مدارس و دانشگاهها وارد شود و به عنوان فرایندی که شامل آفریدن بیان کردن استدلال نمودن عمل کردن احساس نمودن تمییز دادن و در پایان قضاوت و ارزشیابی کردن به آن نگریسته شود میتواند نقش اساسی در تعالی نظام تعلیم و تربیت داشته باشد.

این پژوهش در صدد ارایه ی شیوه های مناظره به برنامه ریزان درسی و تدوین کنندگان محتوای آموزشی و معلمان و مربیان جهت کاربست در فرایند آموزش است و در پی ایجاد تمهیداتی است تا با احیای روش مناظره بالاخص اجرای آن بر اساس مناظرات حضرت امام رضا - علیه السلام در رساندن یادگیرندگان به سطوح بالاتر شناختی یاری گر باشد.

 از دیگر مواردی که اهمیت پژوهش حاضر را بیان میکند این است که این پژوهش بنا دارد که روشهای مناظره برمبنای مناظرات حضرت امام رضا را استخراج و بررسی و تبیین کند و ابعاد تربیتی آن را مشخص نماید جای چنین پژوهشی در میان پژوهشهای حوزه ی تعلیم و تربیت خالی بوده است و کاری درخور در رشته ی علوم انسانی و به ویژه در رشته ی فلسفه ی تعلیم و تربیت صورت نگرفته است از جهت دیگر این نوع پژوهشها میتواند راه گشای پژوهش های جدید برای تدوین یک نظام تربیتی مناظره با روی کردی بر مبنای مناظرات حکمای اسلامی

(ص312)

باشد. امید است که محققان بعدی در ادامه ی این پژوهش به مبانی و اصول و روشهای جدیدتری دست یابند و به تحکیم پایه های رشته ی تعلیم و تربیت اسلامی کمک کنند. 

روشهای تربیتی مناظره بر مبنای مناظرات فلسفی و کلامی حضرت امام رضا از میان مناظرات فلسفی و کلامی حضرت امام رضا چندین روش تربیتی استخراج شد و سعی بر این است که روشها متناسب با اصول چیده شود برای هر روش یک یا دو نمونه نیز آورده شود.

بعضی از این روشها مربوط به عموم مناظرات علمی است و بعضی خاص مناظرات فلسفی و کلامی مرتبط با دین مبین اسلام است.

١-٤-١ - استدلال منطقی جدلی

«جدل صناعتی علمی است که با وجود آن اقامت حجت از مقدمات مسلم بر هر مطلوبی که خواهند و محافظت وضعی که اتفاق افتد بر وجهی که مناقضتی لازم نیاید، ممکن باشد( ۱)(خواجه نصیر طوسی اساس الاقتباس تهران دانشگاه تهران ۱۳۶۲).» روش حضرت امام رضا در مناظرات خود با هر یک از مخاطبین بر روشی عقلانی استوار است و ایشان در اکثر مناظرات با اهل کتاب مسیحیان یهودیان زرتشتیان و صابیان و.... به براهین عقلی و استدلالهای منطقی روی آورده و از دلایل نقلی مبتنی بر اسلام تا حد امکان استفاده نمی کند مگر در جایی که سایل از حضرت امام رضا الله روایتی طلب کرده باشد یا آیه ای از آیات الهی را طلب کرده باشد. حضرت امام رضا الله در این مناظرات ابتدا به تخریب پایه های استدلال طرف مقابل پرداخته و نقد مبسوطی بر آن ارایه میدهد و سپس به دفاع عقلانی از موا ضع خویش می پردازد. روش ایشان در سست کردن پایه های استدلال نیز جای تأمل دارد؛ چرا که حضرت امام رضا الله در اکثر موارد با سؤالاتی که میپرسد طوری عمل می کند که خود مخاطب به ضعف استدلال خود پی برده و در مسیر تعالی اندیشه گام بردارد. شاید بهتر باشد بگوییم که حضرت امام رضا در غالب مناظرات به جای سخنوری و متکلم وحده بودن نقش راهنمایی دلسوز را به عهده دارد.

(ص313)

ایشان وقتی میخواهد مقام اولوهیت حضرت عیسی را باطل کند بدون این که جاثلیق» متوجه شود، استدلال او را به تناقض میکشاند و او که خود را درمانده تر از هر درمانده یی مییابد؛ مجبور است که خنده ی حاضران را تحمل کند و تسلیم این استدلال شود.

 حضرت امام رضا به جاثلیق میفرماید ای مسیحی قسم به خدا ما به عیسایی که به محمد مؤمن بوده ایمان داریم و نسبت به عیسای شما ایرادی نداریم جز ضعف و ناتوانی و کمی نماز و روزه !

جاثلیق که هنوز نمیداند در چه دامی قرار گرفته میگوید به خدا سوگند دانش خود را تباه ساختی و خود را تضعیف نمودی میپنداشتم تو عالم ترین فرد در بین مسلمانان هستی ! 

حضرت امام رضا الله با ذکاوت کامل از خود او اعتراف میگیرد و میفرماید از کجا به ناتوانی من پی بردی؟ 

جاثلیق که متوجه منظور حضرت امام رضا نشده بود میگوید از آن جا که شما عیسی را متهم میکنید به ضعف و کمی نماز و روزه ..... و حال آنکه عیسی الصائم الدهر و قائم الیل" بود.

آنگاه حضرت امام رضا با یک سؤال حساب شده ارکان اولوهیت حضرت عیسی و مبانی اعتقادات مسیحیان به تثلیث را در هم میپیچد و از او میپرسد او برای نزدیکی و تقرب به چه کسی روزه میگرفته و نماز میخواند؟ 

جاثلیق که تازه متوجه شد منظور عالم آل محمد چیست مانند آدمی که زبانش لال شده باشد پاسخی نداد اما دیگر چه فایده؟ او خود را با پاسخ هایش در این چالش قرار داده بود در برابر روش استدلال امام راهی جز سکوت ندارد(۱)(احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی احتجاج ترجمه بهزاد جعفری تهران دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۵، ج ۲ ).

١-٤-٢- طرح سؤال به قصد تأکید

فرایند مناظره مستلزم پرسش و پاسخ سؤال و جواب طرح مسأله و حل مسأله است. در جریان مناظره یک طرف سؤالی را مطرح میکند و طرف مقابل در صدد پاسخ بر می آید. یکی از

(ص314)

روشهای حضرت امام رضا در همراه کردن مخاطب با خود برای رساندن مخاطب به حقیقت امور و پاسخ به سؤالهای او پرسشهایی بود که در جریان مناظره رد و بدل می کرد. این نوع پرسشها نیز چند دسته اند:

 بعضی از این پرسشها برای تأکید مطلب و از سنخ پرسشهای متداول در حین مناظره به جهت اثبات یا رد استدلال و یا طلب دلیل بیشتر نمیباشد بلکه پرسشهایی است که مخاطب را در میدان مناظره در کنار موضوع خود باقی بگذارد و او را کم کم به سوی مقصود هدایت کند.

 امام در حین مناظره در مسایل مختلف بعد از پاسخ و ارایه ی دلیل به مخاطب در پایان دلیل از مخاطب می پرسید « افهمت؟ آیا فهمیدی؟ آیا متوجه مطلب شدی؟»(۱)(ابی جعفر صدق، عیون الاخبار الرضا ، ترجمه ی آقا نجفی اصفهانی، قم، بکا، ۱۳۸۵ ص ۱۴۲) بدین ترتیب مخاطب با پاسخ آری یا خیر در جریان مناظره همگام با امام میشد و گاهی هم مخاطب درخواست توضیح بیشتر می نمود.

بعضی پرسشها پیرو موضوع مناظره است و در واقع نوعی درخواست اطلاعات بیشتر از مخاطب است؛ به عنوان مثال در بحث با رأس الجالوت درباره ی اطلاع یا عدم اطلاع وی از کتاب اشعیای نبی" و او پاسخ میدهد آری حرف حرف آن را از نظر گذراندم . بعد از کسب این اطلاعات امام یا خود آن متن را قرائت میفرمود یا از دیگری می خواست بخش مورد نظر او را قرائت کند. روش امام این است که به نوعی با مخاطب هم آوایی کرده و با این همراهی به او می فهماند که از متن سند وی با خبر است با این کار مخاطب به امام نوعی اعتماد درونی از بابت علم و دانش او پیدا میکند و از شک و تردید درباره ی علم او خارج میشود و بدین سان امام آنها را همراه می کند.

١-٤-٣- تکیه بر مقبولات طرف مقابل

در این روش شخص حتی اگر مبانی مخاطب را قبول نداشته در ابتدا فرض بر قبول آن میگذارد و بر مبنای همان استدلال میکند تا در مرحله یی دیگر در صورت لزوم همان مبنای مخاطب را نیز سست و بی اعتبار کند هدف مناظره رسیدن به فهم مشترکی با مخاطب در پرتو

(ص315)

مسلمات مخاطب است گاهی ممکن است که واژه یی که مشترک لفظی است را با مخاطب به بحث بگذارند تا با مخاطب خود بر یک سبیل قرار گیرند سپس به رد یا اصلاح مواضع مخاطب بپردازند. 

روش خاص حضرت امام رضا در محاجه با کسانی که در باب الهیات نبوت امامت و سایر موارد با ایشان به بحث میپرداختند مبتنی بر پذیرش مسلمات طرف مقابل و رد و اصلاح آنها به روشی مبتنی بر ادله عقلی است. اگر هم نقلی در میان است اولاً نقلی منطبق بر عقل و از بدیهیات است، ثانیاً نقلی است از میان اسناد و گفته های طرف مقابل مثلاً با استناد به تورات برای یهودیان با انجیل برای مسیحیان با قرآن برای مسلمانان غیر شیعه و با استناد به روایات و آیات قرآن برای شاگردان خویش اقامه ی دلیل مینماید در کتاب الاحتجاج (۱)(طبرسی، همان، ج ۲، ص ۴۲۵ ) آمده است: 

مأمون بعد از معرفی حضرت امام رضا الله به جاثلیق او را دعوت به مناظره با حضرت امام رضا الله میکند جاثلیق در جواب میگوید چگونه با کسی بحث کنم که به کتابی استدلال میکند که من آن را قبول ندارم و به گفتار پیامبری احتجاج میکند که من به او ایمان ندارم ؟

 حضرت امام رضا در پاسخش میفرماید ای نصرانی اگر از انجیل برای تو دلیل بیاورم قبول میکنی؟ و جاثلیق سوگند یاد میکند که حتی بر خلاف میل باطنی اش نیز آن را قبول کند.

 البته روشن است استناد حضرت امام رضا الله به تورات و انجیل و زبور به معنای پذیرش وحیانی بودن همه ی آموزه های موجود در نسخه های کنونی آنها و عدم راه یابی تحریف در آنها نیست (۲)(اسدی، ۱۳۸۷ ص ۸۷ ). هر چند حضرت امام رضا الله در پایان مناظره با جاثلیق مستندات او را نیز به روشی معقول باطل میکند اما شروع مناظره بر اساس انجیل است منبع مستندی است که طرف مقابل او آن را قبول دارد.

در بخش دیگر هنگامی که حضرت امام رضا الله با رأس الجالوت درباره ی مردمانی که حزقیل نبی آنان را به امر خدا زنده کرد مناظره میکند ، به رأس خطاب کرده و می فرماید: نیک دقت کن و بنگر آیا این سفر از تورات را صحیح میخوانم؟ سپس آن حضرت آیاتی از

(ص316)

تورات را با صوت زیبا و قرائت دقیق خواند طوری که رأس با شگفتی خود را به چپ و راست حرکت میداد(۱)(طبرسی، همان، ج ۲، ص ۴۳۱). بدین ترتیب به ایشان نشان داد که حتی با استناد به کتاب تحریف شده تورات هم آنان یارای مقابله با عالم آل محمد را ندارد.

 یک وجه دیگر این محاجه آن است که حضرت امام رضا الله به طرز ظریفانه یی دانشمندان یهودی و نصرانی را از ضعف علمی و عدم اطلاع آنها از منابع وحیانی آگاه می کند. جایی از نسطاس رومی" می خواهد که بخشی از عهدین را بخواند و او اظهار بی اطلاعی می کند. در جایی از ماجرای گم شدن انجیل اصلی و پدید آمدن اناجیل اربعه از جاثلیق می پرسد و او نیز بر عدم اطلاع خویش از داستان واقعی به وجود آمدن اناجیل جدید صحه می گذارد و درباره ی نبوت پیامبر اسلام ، وقتی حضرت امام رضا با رأس الجالوت محاجه میکند آیه ای از تورات از کتاب شعیای نبی را میخواند رأس از تفسیر آن عاجز میماند و از حضرت امام رضا در خواست میکند تا آن آیه را برایش تفسیر کند به نمونه ی زیر دقت کنید:

حضرت امام رضا الله فرمود: اشعیای نبی گفته دو تن سواره را مشاهده کردم که زمین را به نور خود منور ساخته بودند یکی بر حمار سوار بود و دیگری بر شتر ای رأس آن دو تن کیانند؟ رأس گفت: نمی دانم شما بفرمایید. امام فرمود: آن شخصی که بر حمار سوار بود، عیسی پسر مریم است و آن که بر شتر سوار بود محمد بن عبدالله است. سپس امام افزود : آیا این اظهاریه را که تورات هم ایراد کرده انکار میکنی؟ رأس گفت : نه! (۲)(صدوق، همان، ص ۱۳۹)

در مناظره با سلیمان مروزی ابتدا استدلالهای حضرت امام رضا الله در باره ی مساله ی بداء، استناد استدلال بر مبنای آیات قرآن است مگر جایی که خود سلیمان روایتی از پدران حضرت امام رضا در خواست کرده باشد.

(ص317)

١-٤-٥- اقرار گرفتن از مخاطب

در این روش هنگام مناظره جایی که نکته ی مهم و قابل توجهی وجود دارد و مخاطب بر آن پافشاری می کند از مخاطب خواسته میشود مطلب خود را صراحتاً بیان نماید تا اولاً حضار بتوانند به دقت به آن گوش دهند و آن را مد نظر داشته باشند ثانیاً در بخش بعدی بحث که قرار است به این بخش از گفته ی مخاطب استناد شود نتواند آن را کتمان کند؛ زیرا همان گونه که گفته شد اساس مناظره بر مسلمات مخاطب است بدین ترتیب روشی اتخاذ می شود تا مخاطب از انصاف خارج نشود وقتی حضرت امام رضا درباره ی ماهیت اناجیل موجود حقایقی را برای جاثلیق روشن کرد؛ از وی درباره ی «الوقا»، «مرقابوس»، «متی» و «یوحنا» و شهادت آنان پرسید جاثلیق گفت: اینان علمای انجیل هستند و هر چه را تأیید کنند و بدان شهادت دهند حق و درست است. سپس حضرت امام رضا بعد از گذشت مدتی از بحث و استناد آن حضرت درباره ی چگونگی تولد حضرت عیسی از قول علمای مسیحی مطرح کرد که همگی با هم تفاوت داشت. آنگاه نظر جاثلیق را درباره ی سخنان آنها درباره ی این اختلاف جویا شد جاثلیق گفت آنان به عیسی افترا زده اند. در این هنگام حضرت امام رضا رو به حاضران کرده فرمود مگر او هم اکنون پاکی و صداقتشان را تأیید نکرد و نگفت آنان علمای انجیل هستند و گفتارشان کاملاً حق است؟ جاثلیق که درمانده شده بود عرض کرد مرا درباره ی این چهار تن معاف بدارید( ۱)(صدوق، همان).» حضرت امام رضا او را معاف میکند و جاثلیق که کاملا مجاب شده ادامه ی مباحثه را به دیگران حواله میدهد.

١-٤-٦ - تبیین پیام مخاطب

ذات سخن دو طرف دارد و نوعی زوجیت در آن قرار دارد (۲)(دینانی، ۱۳۸۶ ). در روش تبیین پیام مخاطب یا تشریح سوال مجیب ابعاد سؤال مطرح شده را مو شکافی میکند در این روش بعد از طرح سؤال

(ص318)

یا ارایه ی پاسخ توسط سایل مجیب به تبیین ابعاد سؤال و جوابهای مرتبط با هر کدام می پردازد. نمونه زیر یکی از موارد مورد نظر است:

مردی از حضرت در هنگام طواف سؤال کرد معنی جواد چیست؟ امام الله فرمود: کلام تو دو احتمال دارد ؛ اگر از مخلوق سؤال میکنی جواد کسی است که آن چه حق تعالی بر او واجب کرده ادا کند... و اگر مقصود تو خالق است پس او جواد است اگر عطا کند و جواد است اگر منع کند زیرا که اگر بنده عطا کند عطا کرده چیزی را که بر او نیست عطا کردن آن و اگر منع کند از او منع کرده است چیزی را که از او نیست منع کردنش (۱)(صدوق، همان، ص ۱۱۶ )».

یکی دیگر از مواردی که در مناظره ی علمی باید در نظر داشت این است که مناظره کنندگان باید از علم لغت و واژه شناسی نیز آگاه باشند. بعضی از واژگان مشترک لفظی هستند و بعضی دیگر مشترک معنوی بعضی یک معنا را تداعی میکنند و بعضی واژگان چند پهلو هستند و چون در مناظره رسیدن به حقیقت از طریق ایجاد فهم مشترک است لذا باید طرفین در علم ادبیات و لغت نیز بی بهره نباشند.

امام در جریان مناظره گاهی با شکافتن واژگان مورد بحث و مطرح شده در سؤال مسأله ی مورد بحث را تبیین نموده و زوایای آن را مشخص میکردند به نمونه زیر دقت کنید:

ابو قره گفت اهل زمین به خدا نزدیک ترند یا اهل آسمان؟

فرمود اگر مراد تو از نزدیکی ؛ وجب و ذراع باشد که تمام اشیا همگی فعل خداوند میباشند و هیچ کدام او را از دیگری باز نمیدارد همان طور که بالاترین و پایین ترین را تدبیر میکند پایین ترین شان را نیز اداره میکند و اگر منظورت این است که کدام یک در وسیله به او نزدیک ترند، پس مطیع ترین آنان به الله مقرب ترین ایشان میباشد(۲)(طبرسی، همان، ص ۴۰۰).

همان طور که ملاحظه شد امام در تبیین سؤال ابوقرة ابتدا به تشریح واژه ی اقرب (نزدیکتر) پرداخت و بعد از ابهام زدایی آن را از هر جهت بررسی نموده و برای هر بخش آن دلیل و پاسخ مستدل ارایه نمود. البته موضوعاتی هم وجود داشته که بحث آن بحث واژه شناسی صرف

(ص319)

و زبان شناسی میباشد. ایشان در بعضی از مناظرات به تفصیل درباره ی حروف کیفیت آنها کاربرد آنها و ویژگی های آنها توضیح میدهد هم چنان که برای عمران در کیفیت ابداع حروف و کلمات توضیح دادند و برای این فضال در کیفیت تک تک حروف و این که کدام حرف از حروف الفبا حروف اصلی و کدام مشترک بین ملل مختلف و زبانهای مختلف است و کدام یک مختص یک زبان خاص است توضیح دادند(١)(صدوق، همان، ص ۱۰۵،۱۴۷) .

١-٤-٧- نظم منطقی گفتار

تنظیم و ارتباط معنایی الفاظ و گفتار از جمله اصول اجتناب ناپذیر سخن مفید و جهت دار در مناظره ی علمی است(۲)(هاشمی اردکانی ۱۳۸۷) . از این رو یک مناظره ی علمی زمانی میتواند مثمر ثمر باشد که بحث در موضوع مناظره از یک عنوان منطقی برخوردار باشد یک دسته بندی معقول از اطلاعات ارایه شود دلایل در طول هم و در تأیید هم قرار بگیرند تحلیلها مرتب و منظم باشند و در نهایت یک جمع بندی متناسب بر آن اعمال گردد.

اگر سخن طرفین مناظره چنان باشد که هر یک به پراکنده گویی بپردازند و نتوانند مطالب ذهنی و محتوای اندیشه ی خود را به صورت مدون به مخاطب ارایه دهند هم خود دچار سردرگمی میشوند و هم فهم متقابل ایجاد نخواهد شد و این گونه مناظره از مسیر خود خارج می شود.

هربرت اسپنسر میگوید کسی که افکارش مرتب و منظم نیست هر چه زیادتر بداند بیش تر موجب اغتشاش و اشتباه فکرش میشود(۳)(همان، ص ۱۲).» پس نظم در گفتار ریشه در نظم اندیشه دارد هر چه متناظرین بتوانند اندیشه ی خود را منظم تر بنمایند در انعقاد کلام منظم تر عمل خواهند نمود و سخن و گفتار آنان در مخاطب اثر گذارتر و زودتر به سر انجام خواهد رسید. به نمونه زیر در مناظرات امام الله توجه کنید:

سائل: [خدا] را برای من تحدید کن

(ص320)

امام : حدی برای او نیست.

سائل چرا؟

امام : زیرا هر محدودی متناهی خواهد شد به حدی و چیزی که توان او را تحدید نمود زیاده در آن متصور است و چیزی که احتمال زیاده داشته باشد احتمال نقصان دارد پس خداوند نه محدود است و نه قبول زیاده کند. گاهی این نظم چنان نمود پیدا میکند که مخاطب در پایان کلام بر اساس نظم گفتار و کلام منطقی امام خود به نتیجه گیری معقول می پردازد و بدون آن که متوجه شود نظر خود را باطل کند(١)(صدوق، همان، ص ۱۰۸ ). 

نمونه ی دیگر را در مناظره با جاثلیق مسیحی در باب اولوهیت مسیح الله می توان ملاحظه نمود، امام الله چنان با گفتار منطقی جاثلیق را مجاب میکند که خود او تا پایان بحث متوجه نمیشود که خودش قرار است خودش را محکوم کند(۲)(همان، ص ۱۳۲ ) .

١-٤-٨- رد استدلال باطل به استدلال منطقی

بدون تردید موجودی که وجودش وابسته به غیر است و در وجود خود استقلالی ندارد باید به موجودی دیگر تکیه زند که وجودش ذاتی و وابسته به غیر نباشد. از این رو معلومی که در وجود علمی خود به غیر وابسته است و معلوم بالذات نیست باید به معلوم مستقل و بالذات مستند گردد. معلوم بالذات چیزی است که عقل چاره یی جز تصدیق آن را ندارد؛ یعنی بدیهیات و قضایای ضروری اولی که در مسایل عقلی از آن به مبادی تصدیقی یاد میشود مانند استحاله ی اجتماع نقیضین و ضدین و ارتفاع دو نقیض؛ یعنی عدم و وجود با هم در یک موضوع جمع نمی شوند و نمی توان هر دو را از یک موضوع سلب کرد و نیز اگر قضیه ای صادق باشد؛ عکس نقيض آن نیز صادق است(۳)(جوادی آملی، همان، ص ۳۰) .

یکی از روشهای دیگری که در مناظرات حضرت امام رضا الله میتوان استنتاج نمود، روشی است که ایشان در برابر استدلال نادرست و گاهی ناقص طرف مقابل اتخاذ می کرده است.

(ص321)

بیشترین روش به کار رفته توسط حضرت امام رضا مبتنی بر مثال نقض برهان خلف و استحاله اجتماع نقیضین و ضدین و ارتفاع دو نقیض استوار است.

 (الف) برهان خلف:« برهان این است که انسان مقدمه ای که عین حقیقت است را پایه قرار دهد و از آن نتیجه بگیرد (۱)(مرتضی مطهری فطرت، تهران، صدرا، ۱۳۸۶)»در روش برهان خلف ابتدا نقيض حكم مسأله پذیرفته شده و در پایان این فرض را با یک امر بدیهی یا با فرض درست مسأله به تناقض می کشانند.

 روش امام این گونه بوده که برای استدلال مخاطب شواهد و مثالهایی را ارایه میکرده که در ارکان استدلال او صدق میکرده ولی سایل آن جوانب را در نظر نگرفته بوده است، آنگاه استدلال درست خود را ارایه میفرموده است یعنی حضرت امام رضا برای سایل زوایایی را باز میکرده که در درون استدلال خودش قرار داشته ولی خود آن فرد از آن اطلاعی نداشته یا آن جهات را در نظر نگرفته بوده است حضرت امام رضا او را به عمق مطلب برده و سپس فرد را از باتلاقی که خودش برای خودش درست کرده بود به آرامی بیرون می کشید. 

نمونه ی زیر که در مناظره با جاثلیق در باب رد اولوهیت مسیح رخ داده است نمونه یی است که حضرت امام رضا ه با ارایه ی شواهد متعدد به رد استدلال پرداخته و تا این که در پایان طرف مقابل به وحدانیت خدای باری تعالی اعتراف مینماید و به عبارتی مقام اولوهیت عیسی را که بدان معتقد بوده را خود رد می کند.

 حضرت امام رضا الله فرمود: قبول داری که عیسی به فرمان خداوند مرده زنده می کرد؟ جاثلیق گفت نمی پذیرم که عیسی به امر خداوند مرده زنده میکرد بلکه او بدون واسطه به احیای مردگان می پرداخته و کور و پیس را شفا می داد بدیهی است که کسی که به انجام چنین عمل مهمی بپردازد شایسته است که مردم به بندگی او اقرار کنند.

 حضرت امام رضا الله فرمود اگر چنین باشد الیسع نیز مانند عیسی بر روی آب راه می رفت و مرده زنده میکرد ..... آیا بر پیروان او لازم نبود که او را پرورگار خود بدانند؟ در این لحظه حضرت امام رضا ل هنوز از شواهد مستند خود استفاده نمیکند بلکه از رأس می خواهد که داستان زنده شدن سی و پنج هزار نفر بعد از ۶۰ سال به دست حزقیل نبی را گواهی کند و او

(ص322)

نیز تأیید می کند. یعنی از شواهد یهودیان که قبل از مسیحیان بوده اند، استفاده می کند سپس حضرت امام رضا از جاثلیق میپرسد که آیا این افراد قبل از عیسی بوده اند یا بعد از عیسی ؟

او می گوید: قبل از عیسی .

در این لحظه حضرت امام رضا به استدلال و ارایه ی شواهدی از اسلام می پردازد و داستان زنده شدن گروهی از قریش را که به دستور امیرالمومنین و به امر خدا زنده شدند تا بعضی از قریشیان سؤالات خود را از اموات خود بپرسند را متذکر میشود و به شفا یافتن کوران و پیسان و بیماران برصی به دست مبارک نبی اکرم ﷺ اشاره میکند و این که پیامبر اسلام با تمام کارهای خارق العاده یی که انجام داد ولی همواره خود را عبد و رسول مینامید اشاره کرد و چند نمونه ی دیگر از تورات نقل کرد.

سپس حضرت امام رضا الله فرمود اگر قرار باشد هر که کوران را بینا کند و مرده زنده کند و بیماران پیسی و دیوانگان را شفا دهد از مقام کبریایی برخوردار باشد پس همه نامبردگان باید خدایان امت خود باشند.

جاثلیق گفت گواهی میدهم که خدایی جز خدای واحد نیست .(۱ )( صدوق، همان، ص ۱۳۴)

ب ) استفاده از اصل بدیهی عدم تناقض: امام در میان مناظرات خود تناقضات استدلال و براهین طرف مقابل را مشخص و دلایل باطل آنها را به تناقض می کشاند. نمونه زیر که در بخشی از مناظره با سلیمان مروزی در باب اراده و علم خداوند آمده است، استدلال حضرت امام رضا را با استفاده از به کارگیری مبادی عقلی نشان میدهد.

«...... سلیمان اراده نه علم است و نه غیر علم.

حضرت امام رضا : تو که میگویی اراده علم نیست پس آن را علم قرار داده و چون می گویی اراده غیر علم نیست پس آن را علم قرار داده ای و این تناقض است(۲)(همان، ۱۳۸۵).

(ص323)

همان طور که ملاحظه شد امام با این روش ساده و بنیادی یادآوری می کند که عینیت و غیریت دو امر نقیض یکدیگرند که رفع هر دو از یک موضوع نشدنی است (۱)(جوادی آملی، همان، ص ۳۰ ). »سلیمان که خود را اعلم متکلمان خراسان معرفی کرده از ساده ترین مباحث منطقی در مرحله ی کاربرد عاجز میماند. 

نمونه دیگر از شیوه استدلال حضرت امام رضا الله از طریق مبادی عقلی ، فرمایش ایشان درباره ی حادث بودن اراده است نه قدیم بودن آن الا تعلم ان مالم يزل لا يكون مفعولاً حديثاً و قديماً في حاله واحده : آیا نمیدانی موجودی ازلی و قدیم ، نمیتواند در یک لحظه هم مفعول باشد ، هم حادث باشد و هم قدیم؟ مراد آن است که حدوث و قدم با یکدیگر جمع نمی شوند. (۲)(همان، ص ۳۱ )» 

در مناظره ی سلیمان مروزی با حضرت امام رضا با سؤالات فراوان که بین دو طرف رد و بدل شد مسأله ی اراده را برای او تبیین میکند و سلیمان که همچنان بر سرسخن باطل خویش پافشاری میکند در اثر این پرسش و در دور باطل قرار میگیرد و دائماً حرف خود را نقض کرده دلیل باطل دیگری ارایه داده تا بالاخره درمانده شده و تسلیم میشود. 

ج) استفاده از تمثیل: در جایی که لازم باشد مخاطب مطلب را بهتر درک کند، از تمثیل استفاده میکند ایشان در پاسخ عمران درباره ی این که خداوند پیش از آفرینش ساکت بود و سخن نمی گفت و پس از آفرینش گویا شد میفرماید: «...... نمی گویند چراغ ساکت بوده و سخن نمی گفت ، و هم نمیگویند چراغ اراده کرده به ما نور بدهد زیرا روشنایی فعل چراغ نیست و...»(۳)(صدوق، همان، ص ۱۴۴)

١-٤-٩- روش تفسیر

امام المعاصر بود با دوران آشفتگی فکری جامعه و رشد ترجمه ی کتب بیگانگانی که عقاید و فرهنگ یونانیان یهودیان و مسیحیان و مانویان را در جهان اسلام منتشر می ساخت و مأمون خلیفه عباسی نیز که خود گرایش به مذهب اعتزال داشته ، لذا امام را در بحث ها و مناظره ها با فرقه های گوناگونی مواجه مینمود و ایشان با روش استدلالی و تأملات عقلی به پاسخ گویی به مخاطبان میپرداخت از این رو در روایات رسیده از آن حضرت، استفاده از روش

(ٌ324)

عقلی و کلامی از بیشترین فراوانی برخوردار است (۱)(اسماعیل پور ۱۳۸۷ ). از جهتی برای اجرای مناظره در یک موضوع طرفین مناظره باید بر تفسیر واژگان و اصطلاحات آن علم واقف باشند زیرا گاهی اتفاق می افتد که در متن مورد اتفاق جمله یی باشد که ظواهر آن را طرفین بپذیرند ولی هر کدام معنای متفاوتی از آن داشته باشند پس لازم است که در قواعد تفسیر متن خبره و سرآمد باشند. در مناظره ی علمی با توجه به این که زبان علم دارای پیچیدگیهایی است و لازم است که واژگان و عبارات آن تفسیر و تحلیل شود تا به فهم مشترکی رسید لذا باید هر یک از طرفین بر علم تفسیر اشراف داشته باشند تا بتوانند با ادله ی کافی مخاطب را مجاب نمایند.

 این موضوع بالاخص در مناظره در مفاهیم دینی بسیار نمود پیدا میکند چون یکی از منابع مورد استناد مراجعه به منبع وحی است پس لازم است طرفین بحث از تفسیر و تحلیل محتوای متون دینی اطلاع کافی و وافی داشته باشند؛ زیرا هرمتنى على الخصوص متون وحیانی در ورای خود میتواند معانی متعددی داشته باشد و کسی قادر است به آن معانی دست یازد و یا تا حد زیادی به معنای دقیق تر آن نزدیک شود که فنون تفسیر متن را بداند و در این رشته از علم و دانش کافی برخوردار باشد. اگر یکی از طرفین مناظره به توفیق تفسیر متون دینی بالاخص قرآن کریم دست یابد نباید صرفاً خود را در محدوده ی استنباطات و پنداشتها و آرای مفسرین مقید سازد و بدانها بسنده کند؛ بلکه باید خویشتن را هر چه بیشتر به تفکر و تعمق در معانی قرآن و تدبر در محتوای آن وادارد و به منظور آگاهی بر نکات اساسی و حقایق نهانی و پوشیده ی آن جان و دل خود را پالایش کرده و به تصفیه ی روح بپردازد و روی به درگاه خدا آورده و لابه و زاری کند و از او بخواهد که توان و نیروی درک و فهم کلام آسمانی و کتاب گرامی و قدرت دریافت اسرار خطابهای آن را از پیشگاه خود به وی مرحمت فرماید(۲)(حجتی کرمانی، ۱۳۶۷)

در چنین اوضاع و شرایطی است که در برابر دیدگان بصیرت و چشم دل و جانش حقایق چهره می گشاید حقایقی که از دیدگاه مفسران دیگر مخفی مانده و بدان نرسیده بودند؛ زیرا این نوشتار عزیز خداوند متعال دریای ژرف و بیکرانی است که در ژرفای آن گوهرهای گران بهایی

(ص235)

جای گرفته و در سطح ظاهری آن نیز راه خیر و سعادت انسان ارایه شده است و دانشمندان و مردم از لحاظ طرز برداشت و یافتن گوهرهای گران قدر آن و اطلاع و آگاهی - حتی بر پاره ای از حقایق این کتاب آسمانی - در درجات متفاوتی قرار دارند و تلقی و استفاده ی آنها بر حسب شعاع کاربرد نیروی درک و فهم آنها و به همان اندازه یی است که به توفیق الهی روزنه هایی از حقایق در برابر دیدگان بصیرت آنها گشوده میشود. امام نه تنها در مناظرات با مسلمانان به تفسیر کامل قرآن می پرداخت بلکه در مناظره با دانشمندان ادیان دیگر به تفسیر متون وحیانی آنها نیز می پرداخته است.

ائمه ی هدی عالم به همه ی معانی قرآن هستند از این رو در تفاسیر منسوب به اهل بيت به تناسب موقعیتهای گوناگون شاهد تفسیر قرآن به قرآن قرآن به روایت و به لغت ادبیات تشبیه و تمثیل ،عقل علوم تجربی و تاریخ هستیم در بحث و بررسی روشهای تفسیری حضرت امام به چهار روش تفسیری دست مییابیم ۱ تفسیر قرآن به قرآن؛ ۲ تفسیر روایی استفاده از کلام دیگر معصومان قبلی . تفسیر عقلی و کلامی .۴ تفسیر لغوی واژه شناسی و سه گونه تفسیری نیز در روایات مأثوره از آن بزرگوار مشاهده میشود .۱. تاریخی؛ ۲. استفاده از شأن نزول ۳ تبیین مصادیق

١-٤-١٠ - تکلم به زبان مخاطب

امام در مناظره با هر یک از چهره های سرشناس علمی مذاهب گوناگون با زبان خود آنها به گفتگو می پرداختند(۱)(رضا داد نقی زاده مناظرات حضرت امام رضا الله ویژگیها و روشیها، مشهد ؛ شکوه، ۱۳۸۶). روش ایشان در مواجهه با افراد مختلف سعی در استفاده از مشترکات بود یکی از مشترکات اشتراک در مستندات بود و دیگری را میتوان اشتراک زبان مطرح کرد روش خاص امام در مناظره با هر کسی تکلم با زبان مخاطب بوده است. به نمونه ی زیر دقت کنید:

حسن بن محمد نوفلی میگوید به حضرت خبر دادم مأمون اصحاب ادیان و مذاهب را جمع کرده و از شما دعوت نموده است که با آنان مناظره کنی حضرت فرمود: «میدانی که مأمون چه

(ص326)

زمانی از این عملش پشیمان میشود؟ عرض کردم آری؛ فرمود وقتی ،یاسر خادم امام پیام مأمون را برای مناظره با پیشوایان ادیان مختلف و متکلمین به امام ها ابلاغ کرد نوفلی که از روشنفکران عراقی بود گفتگوی کوتاهی با امام نمود و به نظر میرسید که از انجام مناظره ی امام الله با آنها واهمه داشت تا جایی که امام به او فرمود: «ای نوفلی میخواهی بدانی مأمون چه وقت از کار خود پشیمان خواهد شد؟ عرض کرد آری و امام فرمود: «آنگاه که متوجه شود با اهل تورات به توراتشان با اهل انجیل به انجیلشان با اهل زبور به زبورشان با صابئی ها به آیین عبرانیشان و با هیربدان به پارسیشان و با رومیان به زبان رومی و با ارباب بحث با لغات و اصطلاحاتشان سخن گویم آنگاه که دلیلهای هر یک را از پای در آورم آن چنان که هر کس گفته ی خود را پس گرفته و به سخن من گراید(١)(صدوق، همان، ص ۱۲۹ ).

١-٤-١١ - حفظ آزادی مخاطب

(الف) میدان دادن به مخاطب برای شروع و طرح سؤال در جلسه ی مهمی که تمام سران ادیان و مذاهب حضور داشتند یکی از مسایلی که کاملاً حضرت رضا رعایت کرد میدان دادن یا آزادی به مخاطبان بود حضرت امام رضا در مناظره نه تنها حق سؤال مخاطب را نادیده نگرفت بلکه با حوصله ی فراوان به مخالفان میدان داد تا اگر خواستند در پرسیدن پیش قدم شوند به همین سبب به رأس الجالوت پیشوای بزرگ یهودیان فرمود: تسألنی أَوْ أَسْأَلُكَ؟ فَقَالَ بَلْ أَسْأَلُكَ وَ لَسْتُ أَقْبَلُ مِنْكَ حَجَةٌ إِلَّا مِنَ التَّوْرَاةِ أَوْ مِنَ الإِنجيل أو من زبور داود أو ما في صحف ابراهیم و موسی از من میپرسی و یا من از تو بپرسم؟ رأس الجالوت گفت: من از تو میپرسم ولی هیچ دلیلی را از تو نمیپذیرم مگر این که در تورات یا انجیل یا زبور داوود یا صحف ابراهیم و موسی باشد .

 حضرت با این که در ابتدا به او میدان داد در مرحله ی بعدی نیز از پیشنهاد او کاملاً استقبال کرد و در واقع امام میدان را برای مخاطب بازتر کرد؛ بر عکس خصم عرصه را بر حضرت تنگ تر کرد و گفت که فقط از منابع مورد قبول خودش حجت میپذیرد با این حال حضرت به

(ص327)

گرمی پذیرفت و فرمود: «لَا تَقْبَلْ مِنِّی حُجَّةٌ إِلَّا بِمَا تَنْطِقُ بِهِ التَّوْرَاةُ عَلَى لِسَانِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ الله وَ الْإِنْجِيلُ عَلَى لِسَانِ عِيسَى بْنِ مَرْيَمَ وَ الزَّبُورُ عَلَى لِسَانِ دَاوُدَ الله : دلیلی از من نپذیر؛ مگر آنچه از تورات که بر زبان موسی بن عمران و آنچه از انجیل که بر زبان عیسی بن مریم و آنچه از زبور که بر زبان داوود آمده است (۱)(صوق همان، ص ۱۲۶).»

در مجلس مناظره با سران و علمای ادیان و فرق مختلف وقتی جائليق رأس الجالوت و هیربد" را مجاب میکند خطاب به جمع میفرماید اگر در بین شما، کسی مخالف اسلام است و میخواهد سؤال کند بدون خجالت پرسش کند عمران برخاسته و گفت ای دانشمند اگر دعوت به پرسش نکرده بودی اقدام به سؤال نمی کردم (۲)( همام، ص ۴۴۷).»

ب )حفظ آزادی کامل مخالفان: ممکن است به افراد در آغاز مناظره میدان داده شود؛ ولی در پرسشها محدودیت ایجاد شود و به آنها اجازه ی پرسش در حیطه ی خاص داده نشود؛ اما حضرت امام رضا کاملاً به مخالف خود آزادی داد و به او اعلام کرد که هر چه می خواهد بپرسد در پرسیدن و سؤال کردن هیچ خط قرمزی وجود ندارد و هر کسی در هر حوزه یی از او سؤال می پرسد. 

آن حضرت به جاثلیق پیشوای بزرگ مسیحیان فرمود: «یا جانلیق سَلْ عَمَّا بَدَا لَک ای جاثلیق از آنچه برایت ظاهر میشود و آنچه میخواهی بپرس(۳)(طبرسی، همان، ص ۴۳۰) .» البته این گونه آزادی قایل شدن برای رقیب از هر کسی بر نمی آید انسانهای آگاه چون امامان معصوم و آنها که به علم بی نهایت الهی متصل هستند میتوانند چنین مطلبی را شجاعانه اعلام کنند اما دیگرانی که مناظره میکنند دست کم در حیطه بحث مورد نظر بایدآگاهی و تسلط کامل داشته باشند و گرنه نباید به مناظره و احتجاج تن دهند.

(ص328)

١-٤-١٢- توجه کردن

مناظره یک فرایند است که مستلزم دو عملکرد ابتدایی ساده و در عین حال کاربردی است. شیوا سخن گفتن و گوش دادن موثر دو عمل کردی است که در فرایند مناظره مهم جلوه میکند گوش دادن موثر به کلام و سؤال مخاطب به اندازه ی سخن گفتن درباره ی پرسش او اهمیت دارد. لازمه ی درک مخاطب و ایجاد مفاهمه ی بین الطرفینی در جریان بحث درک مسأله و فهم سؤال مطرح شده است در جریان مناظره ی رو در رو و چهره به چهره گوش دادن مؤثر است. در مناظره یکی از مؤثرترین راههای ارتباط با مخاطب این است که به سؤال و پاسخ و بیان او به درستی گوش دهند. اولین پی آمد این گوش دادن این است که مجیب متن سؤال یا دلیل سایل را خوب تحویل بگیرد تا بتواند بر اساس گفته های او ارایه ی دلیل بنماید یا به طرح سؤال بپردازد. پی آمد دیگر این حرکت ایجاد یک نوع رابطه ی عاطفی بین طرفین است، مخاطب احساس می کند که برای او اهمیت خاصی قایل شده اند و به اندیشه ورزی برای بیان بهتر طرح سؤال عمیق تر و ارایه دلیل عاقلانه تر همت می گمارد. این مورد در تمام مناظرات حضرت امام رضا الله به چشم میخورد.

١-٤-١٣- صراحت در بیان

روش دیگری که از میان مناظرات حضرت امام رضا الله به آن میتوان رسید بیان واضح و شفاف مسایل توسط امام الله است. امام الله مطالب خود را به صریح ترین و روشن ترین روش بیان مینماید از پرداختن به دلایل فلسفی محض که فقط عده یی خاص آن را می فهمند اجتناب می کند هر جا که گمان میرود فهم مطلب برای مخاطب ممکن است دشوار باشد با ارایه ی مثال و پرسشهای ساده او را برای فهم مطلب یاری میکند اگر پاسخ مخاطب به سؤال امام درست باشد پرسش بعدی را طرح میکند و اگر نادرست باشد به شرح و تفصیل می پردازد. مثالی ارایه میدهد یا سؤالی در عرض همان سؤال میپرسد گاه مخاطب خود را بر صدق و کذب گفته ی خود شاهد میگیرد چون به مطالب و مباحث احاطه ی علمی کامل دارد پیچیده ترین مفاهیم را به ساده ترین روشها مطرح میکند به نمونه ی زیر دقت کنید:

(ص329)

ابوقره مگر خدا جدای از همه بالای آسمان نیست؟ امام : او خدای آسمانها و زمین است او کسی است که در آسمان معبود و در زمین معبود است. اوست که شما را در زهدان ها چنان که خواهد مینگارد او هر جا که باشید با شماست اوست که به آسمان پرداخت و آن دودی بود اوست کسی که به آسمان پرداخت و هفت آسمان برآورد اوست کسی که بر عرش در مقام استیلا و تدبیر امور جهان برآمد او بود و خلق نبود او همان گونه بود و آفرینشی در کار نبود و همچون منتقلین انتقال نمی یابد(١)(طبرسی، همان، ص ۳۹۸).

١-٤-١٤ تنوع در کلام

روش حضرت امام رضا در مناظرات فلسفی و کلامی در انعقاد گفتار و کلام مبتنی برچند حرکت ساده است. یکی این که ایشان از یک نواختی کلام در مناظره که باعث کسالت مخاطب می شود جداً خودداری میکردند حتی به خاطر این که حضار در حین مناظره از یک نواخت شدن بحث خسته نشوند بدون آن که از موضوع خارج شود و به حاشیه بپردازد، به جای سؤال از مخاطب اصلی از مخاطبان دیگر در همان زمینه کسب اطلاعات مینمود در مناظره با جاثلیق در حين بحث ناگاه از نسطاس رومی میخواهد بخشی از عهدین را بخواند و بدین ترتیب او را وارد جریان مناظره کرده از یک نواختی بحث طولانی شده با جاثلیق میکاهد و به حضار شوکی وارد می کند. یا در حین بحث با رأس الجالوت بخشی از تورات را چنان قرائت می کند که رأس الجالوت به چپ و راست متمایل میشود.( این حرکت نشانه ی تعجب یا شعف شنونده است. ) 

امام علی در غرر الحکم میفرماید:« خیر الکلام مالايمل و لا يقل؛ یعنی بهترین سخن آن است که شنونده را خسته و افسرده نکند و از اعتبار گوینده نکاهد( ۲)(اردکانی، ۱۳۸۷، ص ۱۷ ).» امام رضا الله با کلام رسا و شیوا سخنان مستدل استفاده از تمثیلهای جذاب و شیرین درخواست اطلاعات بیشتر از مخاطب را فراهم می آورده است.

(ص330)

١-٤-١٥- ترغیب مخاطب

از میان روشهای موثر در مناظره میتوان به روش ترغیب مخاطب به شرکت فعال در مناظره اشاره کرد. در این روش برای آن که مخاطب را با خود همراه کنند به ترغیب او می پردازند و او را به ادامه ی مناظره مشتاق تر میکنند روش ترغیب در مناظره بیشتر بر اساس تشویق ها و تحریک کلامی است. حضرت امام رضا در حین مناظره و بحث ، طرف مقابل را مورد تشویق قرار میدهد. این تشویق به معنای تأیید یا رد کلام مقابل نیست بلکه به معنای تشویق به حضور باقی ماندن دقت و پیگیری موضوع مناظره توسط مخاطب است. در این روش امام گاهی با مهم جلوه دادن مطلب یا سؤال مخاطب و گاهی با دادن پاسخ بسیار مبسوط به مخاطب این مهم را انجام میدهد برای هر دو سطح پیش گفته نمونه هایی میتوان ارایه داد.

یکی از روشهای ترغیب مخاطب بیان مستقیم مبنی بر مهم بودن مطلب مخاطب است. امام در حین مناظره با عمران صابئی پس از یک گفت و شنود طولانی در پاسخ به یکی از سؤالات او وی را مورد تشویق کلامی قرار میدهد و دعوت به تعقل نیز مینماید.

 عمران پرسید خدای متعال در کجاست و آیا چیزی او را در احاطه ی خود قرار می دهد و آیا تغییر حالی در او به وجود میآید و آیا نیازی به چیزی دارد؟

 امام فرمود: بدیهی است پاسخ تو را میدهم و از تو میخواهم تا پاسخ مرا با کمال دقت توجه کنی زیرا پرسش تو از مهمترین مسایلی است که ممکن است مورد سؤال واقع شود و آنها که گرفتار تردیدهای فکری هستند کمتر به حقیقت آن پی میبرند لیکن خردمندان از پی بردن به حقیقت آن درمانده نمیباشند(۱)(صدوق، همان، ص ۱۴۷).

روش دیگر را میتوان ارایه ی پاسخ مبسوط و اهمیت دادن به جوانب پرسش مطرح کرد. این مورد در مناظرات حضرت امام رضا له قابل مشاهده است. دیده نشده که امام در برابر سؤال سایلی در حین مناظره با نگاه یا بیان طرح سؤال یا چگونگی طرح سؤال ایراد بگیرد. برای هر سؤال پاسخی در خور و شایسته ارایه می دادند.

(ص331)

این پاسخ ها گاهی بسیار کوتاه و همراه با نوعی ابهام است تا مخاطب دو باره به تفکر بپردازد یا خود مفهوم مطرح شده را بفهمد یا سوال بپرسد آن جایی که از امام سؤال شد خداوند را با چه چیز میتوان شناخت؟ امام در پاسخ فرمود: خدا را به غیر او میتوان شناخت در این جا واژه ی غیر او برای مخاطب سوال برانگیز است بنابراین مخاطب میپرسد غیر او چیست؟ و امام می فرماید مشیت او اراده او و .... (همان: (۱۴۹)

١-٤-١٦ - طرح سؤال متقابل

روش حضرت امام رضا در مناظره مبتنی بر خطابه نیست بسان معلمی نیست که بر کرسی تدریس تکیه زده تا شاگردانش از او بپرسند و او پاسخ دهد یا به قصد آزمون از مخاطبانش سؤالی بپرسد بلکه او و مخاطبش در فرایند مناظره فعالیت مستمر دارند اما نقش حضرت امام رضا بارزتر از طرف مقابل است و بسان راهنمایی است که دائماً مخاطب خود را به تفکر وا می دارد و فطرت خفته ی او را بیدار میکند با طرح پرسشهای حکیمانه از درون استدلال مخاطب پایه های استدلال او را سست میکند با هر سؤالی دری از علوم و معارف برای مخاطبان و شاگردانش گشوده میشود و زاویه یی از زوایای موضوع که مغفول مانده آشکار میشود.

عمران صابئی پرسید آیا خدا در وجود آفریدگان است یا آفریدگان در وجود اویند ؟

حضرت امام رضا الله فرمود خدا عالی مقام تر از این است که در خلق در آید یا خلق در او در آیند. به زودی این مطلب را برای تو توضیح خواهم داد اما آنگاه که [تو] آینه به دست گرفته و صورت خود را میبینی تو در آنی یا آینه در توست؟ سؤال اول امام در پاسخ به پرسش عمران و هرگاه هیچ کدام نباشد چگونه استدلال میکنی که صورتی که در آینه هست صورت توست؟(سؤال دوم در راهنمایی عمران برای رسیدن به پاسخ سؤال اول)

عمران گفت: از راه درخشندگی بدان استدلال میکنم.

حضرت امام رضا الله فرمود: آیا درخشندگی که در آینه وجود دارد بیشتر از درخشندگی در دیدگان تو است؟

عمران گفت: آری.

حضرت امام رضا الله فرمود: درخشندگی بیشتر را به ما نشان بده.

(ص332)

عمران پاسخ نداد(۱)( صدوق، همان).

 با کمی دقت ملاحظه میشود که حضرت امام رضا ابتدا استدلال طرف مقابل را کاملاً دریافت کرده و سپس به روشی منطقی و قابل فهم ارکان آن را نقد و تمام شقوقی را که ممکن است برای یک قضیه رخ دهد مشخص میکند و ضمن رد استدلال مخاطب هم زمان و همگام با مخاطب با استدلال تمثیلی موضوعی را که او به نادرستی درک کرده بود برایش تبیین  می کند(۲)(سید علی حسینی زاده، روش سوال و جواب در سیره آموزشی معصومان حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۰ ش ۲۸ ) . 

در بعضی از مناظرات حضرت امام رضا شروع مناظره از جانب حضرت امام رضا با پرسش از طرف مقابل آغاز میشود تا شخص را وارد بحث کرده سپس به تبیین مواضع خود پرداخته و مواضع طرف مقابل را به چالش کشانده و آنرا ابطال کند نمونه ی زیر یکی از این مناظرات است :

روزی مردی زندیق بر حضرت امام رضا وارد شد و گروهی نیز حضور داشتند.

حضرت امام رضا فرمود بگو ببینم اگر قول شما که میگویید که بهشت و دوزخی نیست درست باشد - حال آن که درست نمیگویید - ما و شما مساوی هستیم و این نماز و روزه و زکات و اقرار ما ضرری برای ما ندارد. آن مرد چیزی نگفت. سپس آن حضرت فرمود اگر حرف حرف ما که بهشت و دوزخی هست درست باشد اگر چه این طور است - در این صورت آیا شما به هلاکت نیافتاده و ما نجات نیافته ایم؟ پس چرا قول ما را قایل نمیشوید؟(۳)(طبرسی، همان، ج ۲، ص ۳۶۶)

و این چنین باب مناظره با زندیق مفتوح شده تا او نیز سؤالات خود را درباره ی مکان خدا و از حضرت امام رضا بپرسد.

غالب اوقات هم شروع پرسشها از جانب مخاطبان بوده و بیشتر مناظرات وارده از این نوع میباشند. برای نمونه میتوان به مناظره ی حضرت امام رضا الله با سلیمان مروزی و مناظره با ابوقرة (محدث رفيق شبرمه ) و مناظره با سران مذاهب و ... اشاره کرد.

(ص333)

حضرت امام رضا با علم خود و با درایت تمام مخاطب را ترغیب و تشویق به پرسیدن می کند. گاهی ضعف اطلاعاتی مخاطب را به او متذکر میشود و او را وادار می کند برای دانستن بیشتر بپرسد گاهی با جملاتی نظیر «هرچه میخواهی بپرس» مخاطب را در پرسیدن آزاد میگذارد و بعضی اوقات با بیان این که« پرسیدی پس خوب دقت کن »(۱)(طبرسی، همان، ص ۴۴۸) طرف مقابل را به پرسیدن فرا می خواند این استفاده های کلامی و اصطلاحاً «خوش سازی کلام» (۲)(اردکانی، ۱۳۸۷، ص ۱۷) از جمله کارهای مهمی است که مربی برای ایجاد روح پرسشگری در متربی باید به کار ببرد.

١-٤-١٧- استدلال در حد فهم مخاطب

یکی از اصول اساسی مناظره انصاف است چرا که در تبیین اصل انصاف گفته میشود که باید با افراد در حد فهم آنها مصاحبه و مباحثه و احتجاج نمود و این شیوه شیوه ی همه انبیای الهی نیز بوده است(۳)(ر.ک به پایان نامه کارشناسی ارشد از همین نویسنده در دانشگاه علامه طباطبایی ). در روایت است: «أنا أمرِنَا مَعَاشر الانبياء أن نُكَلِّمَ الناس بقدر عقولهم (۴)(مجلسی، همان، ج ۲، ص ۶۹)». در این روش مربی باید در حد توان و وسع مخاطب با او به مناظره بپردازد و سعی نماید تا در ایجاد توازن در بین بحث بکوشد دلایل او باید برای مخاطب قابل فهم بوده و مخاطب بتواند برای سؤالات طرف مقابل دلایلی پسندیده ارایه دهد البته نباید فراموش کرد که طرفین مناظره خود از اعاظم فن و صاحبان تخصص در رشته ی مورد نظر هستند.

حضرت امام رضا در مناظرات خود ابتدا فهم مخاطب را محک زده، سپس در حد فهم مخاطب به ارایه ی برهان میپردازد ایشان با آرامش خاطر بحث را در کنترل خویش گرفته و مخاطب را تا مرز تسلیم پیش میبرد و در مناظره با عمران صابئی بعد از پاسخ به سئوال اول عمران از وی می پرسد افهمت؟» و عمران پاسخ میدهد بله سرورم و حضرت امام رضا به ادامه ی مناظره و روشنگری مفاهیم و افکار ادامه. می دهد.

(ص334)

١-٤-١٨- رفق و مدارا

رفق در لغت در چند معنا به کار رفته است؛ خوب انجام دادن کار در برابر بد انجام دادن آن نرم خویی در مقابل تندخویی میانه روی در انجام کار محکم کاری و دقت در انجام کار و مدارا نیز در لغت به معنای ملاطفت و نرمی و احتیاط به کار رفته است. معنای این دو واژه در تعلیم و تربیت آن است که مربی متربیان را با ملایمت دقت و زیبایی به سوی اهداف تربیتی مورد نظر هدایت کند(۱)(محمد داودی تربیت دینی تهران پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ۱۳۸۷). در مناظرات فلسفی و کلامی حضرت امام رضا الرفق و مدارا به عنوان یک اصل بنیادین مطرح است و در تمام فرآیند مناظره بر پایه ی این اصل مربی باید با مخاطب برخوردی نرم خویانه و هدایت گرانه داشته باشد کلام و سخن در حین بحث هرگز نباید کلام درشت و آمرانه و توام با تندخویی باشد. شیوه ی استدلالی باید به گونه یی باشد که مخاطب گیج و سردرگم نشود مغالطات مخاطب را با آرامش و نرمی و لطافت و احتیاط باید به او متذکر شد و در برابر خطاهای او در نوع بیان شیوه ی استدلال یا اشتباهات بنیادی بحث نباید به گونه یی عمل نمود که مخاطب دل گیر و ناراحت شود و از مسیر هدایت خارج شود و از حقیقت دور بماند. امام نیز این اصل را رعایت می نموده است بلند نظری و وسعت نظر امام آن گونه بود که مخاطب گاهی که بر اشتباه خود پی میبرد در برابر امام اله گریه میکرد و از اشتباه خود توبه می نمود.

نمونه ی زیر یکی از این موارد است:

 ..... و میان او و سلیمان کلامی درباره ی "بداء" به معنی ظهور جاری شد برای تغییر و عوض شدن مصلحت، آن حضرت در صحت آن به آیات بسیاری از قرآن اشاره نمودند . مانند اللَّهُ يَبْدَوا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ (۲)(خداوند است که آفرینش را آغاز کرده است سپس آن را باز می گرداند.)(روم (۱۱) و « يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ(۳) (در آفرینش هر چه خواهد می افزاید.)(فاطر: ۱) و «يَمْحُوا اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ(۴)(خداوند آنچه را بخواهد می زداید یا می نگارد. ) (رعد: (۳۹) و « وَمَا يُعَمِّرُ مِن مُعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ (۵)(و هیچ کهن سالی عمر داده یا از عمر او کاسته نمی شود.)(فاطر: ۱۱) و مانند ایــن هـا . پس

(ص335)

سلیمان به مأمون گفت : امیرالمؤمنین از امروز بداء را انکار نخواهم کرد و آن را دروغ نخواهم پنداشت.(۱)(طبرسی، همان، ج ۲ ص ۳۸۴ )

١-٤-١٩ - تذکر به رعایت انصاف

«در پاسخ به سؤال مخاطب امام علاوه بر دو عنصر «علم» و «عقل»، عنصر «انصاف» را تأکید می کند(۲)( جعفری، همان)» روش ایشان «تذکر مستقیم به رعایت انصاف است(۳)(سیده فاطمه حسینی میر صیفی بررسی مناظرات امام صادق ۷ و مقایسه آن با مناظرات انبیاء از قرآن، ۱۳۸۱.).» در این روش مناظره کنندگان یکدیگر را به رعایت انصاف تذکر میدهند و یا برگزار کنندگان جلسه به طرفین تذکر میدهند که در بحث و گفتگو با را از حد انصاف خارج نگذارند این انصاف را می توان در گفتار منش و کردار امام رضا در حین مناظراتش با افراد مختلف ملاحظه نمود. 

نمونه ی اول در مناظره ی امام با دانشمندان مسیحی و یهودی و زرتشتی است. در شروع مناظره ی مأمون به معرفی امام می پردازد و جاثلیق را که از اولین مناظره کنندگان بود این گونه دعوت به انصاف میکند:

«ای جاثلیق این پسر عمویم علی بن موسی بن جعفر و از فرزندان فاطمه دختر پیغمبر ما و از نوادگان على بن ابيطالب صلوات الله اجمعین است میخواهم با وی گفتگو کنی و متوجه باشی رعایت انصاف را از هر جهت نسبت به وی بنمایی(۴)(صدوق، همان، ص ۱۳۰ )». 

نمونه ی دوم در مناظره با عمران صابئی در شروع مناظره خود امام به وی متذکر رعایت انصاف می شود:

 «امام : ای عمران هر چه میخواهی بپرس و پای از جاده ی انصاف بیرون مگذار و از راه درستی تجاوز مکن(۵)(همان، ص ۱۴۱).»

(ص336)

در نمونه ی سوم تذکر به انصاف در حین مناظره انجام شد و دوباره توسط مأمون ایراد شد. وقتی سلیمان مروزی در مناظره در مساله بداء تسلیم امام رضا شد و خواست در موضوع دیگری با امام بحث کند مأمون به او چنین گفت ای سلیمان از آنچه بر تو ظاهر شده و می دانی از ابی الحسن بپرس ولیکن تعدی از راه انصاف نکن و بر توست به درست گوش دادن(١)(صدوق، همان، ص ۱۵۴)».

١-٤-٢٠- روش گواهی گرفتن از حضار

این روش نیز بیشتر در جایی کاربرد دارد که حاضرانی حضور داشته باشند یا داورانی نظاره گر مناظره باشند در روش گواهی از حضار مخاطب مطلب خود را به تایید حضار میرساند و به عبارت دیگر آنان گفته های مهم مخاطب را گواهی یا امضا میکنند در مناظرات حضرت امام رضا با افراد مختلف به خاطر این که بحث طولانی شده و ممکن بوده که سایل مطلب پیش گفته ی خود را از یاد برده یا کتمان کند و یا آن را مقلوب نماید و از مسیر انصاف و عدالت خارج شود حضرت امام رضا از حاضران میخواسته در بعضی موارد گفته های او را امضا کنند تا دیگر شخص نتواند بر خلاف گفته ی خود حرفی بزند در ادامه ی مناظره حضرت امام رضا ابا جاثلیق درباره ی اناجیل اربعه که توسط لوقا»، «مرقابوس»، متی و یوحنا تدوین شده

بود، چنین آمده است:

حضرت امام رضا : نظر شما در باره شهادت اینان علمای انجیل چیست؟ آیا شهادت آنان پذیرفته است؟

جاثلیق گفت: آری

حضرت امام رضا الله خطاب به مأمون و حاضران فرمود اظهار نظر او را گواهی کنید. سپس به جاثلیق فرمود : به حق عیسی و مادرش آیا دانسته ای متی گفته عیسی پسر داود بن ابراهیم بن اسحق بن يعقوب بن يهود بن خضرون است؟

(ص337)

و مرقابوس گفته عیسی کلمه الله " است که در کالبد آدمی حلول کرده و به صورت آدمی مجسم شده است؟

و لوقا گفته عیسی بن مریم و مادرش انسانهایی بوده اند از خون و گوشت که روح القدس در آنان حلول کرد و در ضمن قبول داری که عیسی ها به حواریون فرمود : تنها کسی میتواند به آسمان صعود کند که از همان جا آمده باشد مگر شتر سوار خاتم انبیا؛ که او به آسمان صعود میکند و فرود میآید نظرت راجع به این کلام چیست؟

جاثلیق در پاسخ گفت: بدیهی است که این موضوع گفته ی عیسی است و ما هم انکار نمی کنیم.

حضرت امام رضا الله فرمود: بنابراین در شهادت علمای انجیل درباره ی اصل و نسب عیسی و نسبتی که به او داده اند چه عقیده یی داری؟

جائلیق گفت : البته نسبتی را که به عیسی داده اند دروغ است.

حضرت امام رضا رو به حاضران مجلس فرمود: مگر جاثلیق پیش از این نام بردگان را تزکیه ننمود و گواهی نداد اینان دانشمندان انجیل هستند گفتارشان درست است . حال به چه مجوزی آنان را دروغ گو قلمداد می کند؟

جاثلیق که از هر طرف راه را بر خود بسته میدید گفت: ای دانشمند مرا در باره این چهار تن معاف کن(۱)(صدوق، همان، ص ۱۳۷).

این روش چند حسن دارد یکی این که مخاطب خود را ملزم به گفته ی خود میداند و از دروغ پردازی به واسطه ی طولانی شدن بحث جلوگیری میشود دیگر این که اگر مخاطب بداند حضار به گفته های او صحه میگذارند سعی در شیوایی و زیبایی کلام دارد و از مسیر صداقت و انصاف دور نخواهد شد.

دیگر این که با اتخاذ این روش امام از یک طرف از جمع به عنوان داور استفاده میکند به عبارت بهتر امام برای مناظره یک هیأت منصفه ی عمومی تشکیل میدهد و نه تنها عقل و منطق را ملاک صدق و کذب و رد و قبول قضایا معرفی میکند بلکه تأیید جمع را نیز در

(ص338)

ارزشیابی برای رسیدن به حقیقت به کار میگیرد از طرف دیگر حضار را درگیر موضوع مورد مناظره میکند و به نوعی به خرد جمعی احترام می گذارد.

١-٤-٢١- امکان انتقال از استدلالی به استدلال دیگر

منظور این روش آن است که مناظره کننده نباید یار و یاور یعنی شریک مناظره خود را در انتقال از دلیلی به دلیل دیگر و از سؤالی به سوال دیگر بازدارد؛ بلکه باید امکاناتی برای او به وجود آورد تا آنچه در ذهن خویش فراهم آورده به کار گرفته و آن را ایراد نماید و از خلال مجموع سخنان و بیانات وی آنچه را مورد احتیاج او در رسیدن به حق است استخراج کند. اگر مناظره کننده حق را ضمن تعبیر و بیانات او به دست آورد و یا ملاحظه کرد که سخن او مستلزم ثبوت حق است - اگرچه خود او از این استلزام غافل باشد - باید از او بپذیرد و خدای متعال را سپاس گوید که حق و صواب به دست شریک مناظره ی او پدیدار گشته است؛ زیرا هدف مناظره عبارت از رسیدن به حق است ولو آن که این حق در طی سخن و بیان نامتناسب و غیر موزون و ناهماهنگ جلب نظر کند سخن و بیانی که هدف و مطلوب او از لابلای آن به دست می آید(۱ )(سید محمد باقر حجتی کرمانی آداب تعلیم و تعلیم در اسلام تهران دفتر تبلیغات اسلامی). »

نمونه ی زیر روشی است که سلیمان برای خود اتخاذ نموده و امام او را در انتقال از استدلالی به استدلال دیگر آزاد گذاشت هر چند قصد سلیمان مروزی به جدل و مغالطه کشاندن بحث بود اما امام با درایت کامل از هر راهی که او وارد میشد وی را در بن بستی قرار میداد سلیمان مروزی در مناظره با امام بیشتر از طریق جدل بهره می گرفت بدون آن که از روحیه ی انعطاف پذیری برخوردار باشد حضرت امام رضا در مقام مناظره با وی به جای تکیه بر مغالطات جدلی از دلایل محکم عقلی بهره میجست و با ورود به بحث از راه های مختلف در عین آزاد گذاشتن رقیب در طریق مناظره سرانجام وی را به پذیرش سخنان خود الزام میفرمود در این مناظره یی که پیرامون «اراده خداوند سامان یافته است؛

 امام از سلیمان پرسید ای سلیمان به من بگو آیا اراده فعل است یا چیزی دیگر؟

(ص339)

عرض کرد: آری، اراده فعل است.

امام فرمود: پس اراده حادث است؛ زیرا افعال همه حادث هستند.

سلیمان که خود را در تنگنا دید دیگر بار گفت: اراده فعل نیست امام افزود: در این صورت باید گفت از ازل هویت دیگری جز خدا با او همراه بوده است!

سلیمان باز پاسخ داد اراده همان انشا و ایجاد است.

امام فرمود: این سخنی که میگویی همان سخن ضرار و پیروان اوست که شما و یارانت آن را زشت و ناروا شمرده اید گفتار ضرار این است که هر آنچه خداوند عزوجل در آسمان و زمین و خشکی و دریا از سگ و خوک و میمون و انسان و هر جنبده ی دیگر آفریده همگی اراده ی خداوند است و تجسم اراده ی خدا که همان مخلوق است؛ زنده میشود می میرد راه می رود می آشامد زناشویی میکند لذت میبرد ستم میکند کار زشت می کند و کافر و مشرک میشود در این جا سلیمان بار دیگر مدعای خود را تغییر داد و عرض کرد اراده مانند شنیدن و دویدن و دانستن است یعنی یک صفت است(۱)(صدوق، همان، ص ۱۵۸ ).

آری بدین ترتیب سلیمان آنگاه که از ارایه ی پاسخ درمانده شد با تغییر دیدگاه خود از اراده ی حضرت حق به عنوان " صفت " و "نه" فعل الهی " یاد کرد و امام نیز متقابلاً مناظره را به روش دیگری غیر از روش نخستین تعقیب فرمود و این امر نشان میدهد که مسئله ی یاد شده تا چه حد از نظر امام روشن و مدلل بوده که به شیوه های گوناگون برهان خود را برای رقیب اقامه فرموده است.

١-٤-٢٢- روش اقناعی در برابر روش امری

در تمام مناظراتی که از حضرت امام رضا در دوره ی ولایت عهدی او ضبط شده و به دست ما رسیده است حضرتش هرگز از اسلوب امر و نهی استفاده نکرد و هیچ کدام از براهین ایشان آمرانه نبوده است؛ روشی که در تعلیم و تربیت امروزی بسیار استفاده می شود. همه ی

(ص340)

کسانی که در برابر حضرت امام رضا الله تسلیم شدند و اصطلاحاً شکست را پذیرفتند، مغلوب استدلال و برهان و حجتهای عقلانی قوی حضرت امام رضا الله شدند.

 هرگز دیده نشده کسی از مخاطبان به خاطر مقام و منزلت حکومتی حضرت امام رضا ، تسلیم حضرتش شود و خود ایشان هرگز استدلال را طوری بیان نکردند که طرف مقابل احساس کند که ایشان میخواهد از این مقام استفاده نماید بلکه در تمام موارد حضرت امام رضا با استدلال عقلی و روش منصفانه و اسلوب منطقی با سؤالات مکررو شنیدن کلام مخاطب و دریافت تمام مواضع وی به ایراد سخن پرداخته و مرحله به مرحله پیش میرود. ابتدا ارکان استدلال طرف مقابل را سست کرده سپس به ارایه ی استدلال پرداخته و متربی را به کمال سوق میدهد. بسیار اتفاق افتاده که در حین مناظره دلایل و مستندات حضرت امام رضا الله آن قدر محکم و بی خدشه بوده که طرف مقابل در پاسخ سؤال حضرت امام رضا که می پرسید: «آیا فهمیدی؟» مخاطب با جمله یی که حاکی از یاد گرفتن مطلب جدیدی است پاسخ می داده که فدایت شوم آری.»

کسانی بودند که بعد از روشن شدن مطلب برایشان اعتراف میکردند که مطلب برایمان منقح شده و از این پس درباره ی این موضوع از نظر شما پیروی خواهم کرد برای نمونه می توان به پایان مناظره حضرت امام الله با سلیمان مروزی در مورد مسأله ی بداء که بعد از چند مرحله پرسش و پاسخ و ارایه ی دلایل عقلی و استناد به آیات قرآن و روایات اشاره کرد؛ مخاطب گفت:« از امروز به بعد به خواست خدا دیگر بداء را انکار نخواهم کرد و آن را دروغ نخواهم پنداشت(١)(طبرسی، همان، ص ۱۳۸۷ )» و هم چنین میتوان به مناظره ی آن حضرت با علی بن محمد بن الجهم (٢)(صدوق، همان، ص ۱۵۳.)و مناظره با ابن سکیت(۳)(طبرسی، همان، ص ۴۷۳) و دیگران اشاره کرد. نمونه ای که در ادامه آمده است به قصد مقایسه ی مکتب اهل بیت با مکاتب دیگر طرح شده است

(ص341)

روزی شخصی از مالک بن انس درباره ی آیه ی " الرَّحمَن عَلَى العرش استوى "پرسید وی خشمناک گشت چنان که تاکنون آن چنان خشمناک دیده نشده بود عرق بر چهره اش نشست. جمع حاضر همه سر به پایین افکندند پس از چند لحظه مالک سر برداشت و گفت کیفیت نامعلوم و استوا بر عرش معلوم و اعتقاد به آن واجب و سؤال هم بدعت است و در نهایت به سایل به خاطر طرح چنین پرسشی تهمت گمراهی زده و سپس فرمان داد او را از جلسه اخراج کنند. در حالی که شارعین دروغین دین اسلام با جوابهای تحکم آمیز و آمرانه سعی در اثبات خویش داشته و دارند در هیچ موردی در سیره ی نبوی واهل بیت به چنین برخوردی غیر معقولانه برخورد نمی کنیم(۱)(مطهری، همان  ).

نتیجه گیری

رسالت ائمه همان رسالت پیامبران است و شاخصه ی مهم این رسالت در کلام نبی اکرم متجلی است که فرمود :« انما بعثت معلماً (۲)(ری شهری، ۱۳۸۵).» بنابراین یکی از بزرگترین وظایف ائمه ی هدی هدایتگری میباشد و شیوه ی هدایتی امام رضا در دوره ی ولایت عهدی ایشان علاوه بر موعظه و پند و اندرز و انذار و..... اجرای مناظراتی بود که توسط مأمون ترتیب داده شده بود امام در هر یک از این مناظرات به تبیین مفاهیم اصیل اسلام و آموزه های دین پرداختند. در این مقاله روشهای تربیتی آن امام همام از درون مناظرات استخراج شد. بی شک روشهای تربیتی دیگری نیز از مناظرات فلسفی و کلامی حضرت امام رضا ال قابل استقرا خواهد بود که این کار به پژوهشهای بعدی محول خواهد شد.

(ص342)

(صص305-342)

مخاطب

جوان ، کارشناسان و صاحبنظران

قالب

کارگاه آموزشی ، کتاب معارفی