نمونه دیگر از استدلالهای حضرت رضا با شیوه به کارگیری مبادی عقلی فرمایش ایشان درباره اراده خداوند است که عین ذات او نیست. هنگامی که سلیمان مروزی به ایشان عرض کرد اراده خداوند عین ذات خداوند نیست ولی اراده او چیزی غیر از خداوند هم نیست؛ حضرت رضا در پاسخ او فرمود: یا جاهل، إذا قلت ليست هو، فقد جعلتها غيره، و إذا قلت ليست هي غيره، فقد جعلتها هو؛(1) ۱. توحید صدوق، ص ۴۵۳ . ) ای جاهل، هنگامی که میگویی اراده خداوند عین ذات او نیست ، بایستی چیزی غیر از او باشد و هنگامی که میگویی اراده چیزی غیر از ذات خداوند نیست، نتیجه آن میشود که اراده خداوند عین ذات اوست .
اینجا حضرت رضا یادآوری کرده اند که عینیت و غیریت» دو امر نقیض یکدیگرند که رفع هر دو از يك موضوع شدنی نیست. زیرا اگر موجودی عین موجود دیگر نباشد ناچار باید غیر آن باشد و نیز اگر موجودی غیر موجود دیگر نباشد ناچار باید عین آن موجود باشد. اگر هر دو طرف عینیت و غیریت را با هم سلب کنیم، در حقیقت هر دو طرف نقیض را رفع کرده ایم با آنکه رفع دو طرف نقیض محال است همان گونه که جمع آن دو با یکدیگر نیز ممتنع است .
این مطلب را حضرت صادق به خوبی بیان کرده اند : إذ لم يكن بين الإثبات و النفي منزلة (2) ۲. همان، ص ۲۴۶ . )؛ هنگامی که بین نفی و اثبات جایگاهی (میانی) نباشد دو امر مثبت و منفی با یکدیگر نقیض میشوند. مثالی دیگر از استدلال حضرت رضا با استفاده از مبادی عقلی در ازلی نبودن اراده خداوند است و تأکید بر اینکه اراده خداوند حادث است ؛ فإن الشيء إذا لم يكن أزلياً كان محدثاً و إذا لم يكن محدثاً كان أزلياً؛(1) ۱. توحید صدوق، ص ۴۴۵ . ) اگر موجودی قدیم و ازلی نباشد قطعاً حادث است و اگر موجودی حادث نباشد، ضرورتاً ازلی و قدیم است. قدیم بودن و حادث بودن نقیض یکدیگرند که هر دو با هم از يك موضوع رفع نمیشوند همان گونه که در يك موضوع جمع نمی شوند .
نیز فرمایش حضرت درباره اینکه اراده خداوند چیزی غیر از علم اوست و اراده عین علم نیست. هنگامی که سلیمان میگوید اراده خدای متعالی عین علم اوست؛ حضرت رضا می فرمایند یا جاهل ، فإذا علم الشيء فقد أراده؛ اى جاهل، ابتدا خداوند به چیزی علم دارد و پس از آن وجود آن را اراده می کند سلیمان گفت : آری . سپس حضرت فرمود : فإذا لم يرده لم يعلمه؛(2)همان، ص ۴۵۱ . )؛ هنگامی که چیزی را اراده نکرده است به آن علم هم ندارد. بر پایه فرمایش حضرت رضا ، اگر قضیه اول که در منطق به آن اصل گفته میشود صادق باشد باید عکس نقیض آن نیز صادق باشد. چون عکس نقیض لازم اصل قضیه است. از این رو استدلال حضرت چنین است از آنجا که خداوند به اشیا آگاه است، چه آنها را اراده کرده باشد یا نه؛ باید چنین حکم کرد که اراده خداوند عین علم او نیست .